مکث کردن


مترادف مکث کردن: درنگ کردن، توقف کردن

معنی انگلیسی:
hesitate, pause, stay, stop

فرهنگ فارسی

( مصدر ) درنگ کردن : [ آن مرد بلند شد و رفت در همان کوچه برج و کمی آنجا مکث کرد . ] ( ص . هدایت . سگ ولگرد . ۲٠ )

فارسی به عربی

توقف , مهلة

پیشنهاد کاربران

۱ - ایستادن، ایست کردن، درنگیدن، درنگ کردن ۲ - دست برداشتن، دست کشیدن، دمی آرامیدن
توقف کوتاه

بپرس