نشوه

/naSve/

معنی انگلیسی:
inebrity, hilarity caused by wine, ecstasy

لغت نامه دهخدا

نشوه. [ ن َش ْ وِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه در 33 هزارگزی ساوه در جلگه سردسیری واقع است و 264 تن سکنه دارد، آبش از قنات ، محصولش غلات و سیب زمینی و بنشن و میوه ها، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

بوییدن، بوکردن، مست کردن، سکر، مستی، ازمی
۱ - ( مصدر ) سرخوش شدن و نشاه یافتن بوسیله استعمال مواد مخدر . ۲ - ( اسم ) سرخوشی و نشاه : باشد کچلی نهان به فرقت چون نشوه که مضمر است در بنگ . ( ایرج میرزا . چا.دکترمحجوب ۲۹ )
دهی است از دهستان حوم. بخش مرکزی شهرستان ساوه در ۳۳ هزار گزی ساوه در جلگ. سردسیری واقع است و آبش از قنات محصولش غلات و سیب زمینی و بن شن و میوه ها شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است .

فرهنگ معین

(نَ وَ یا وِ ) [ ع . نشوة ] ۱ - (مص ل . ) سرخوش شدن و نشأه یافتن به وسیلة استعمال مواد مخدر. ۲ - (اِمص . ) سرخوشی و نشأه .

فرهنگ عمید

۱. بوییدن، بو کردن.
۲. مست کردن.
۳. (اسم ) سرخوشی از می، سکر، مستی، اول مستی.

پیشنهاد کاربران

نشوه: گرمای پس از مستی، سرخوشی
گویی جامی دو کشیده شد می
نشوه شده داخل شریان وی
ایرج میرزا

بپرس