نشیطه

لغت نامه دهخدا

( نشیطة ) نشیطة. [ ن َ طَ ] ( ع ص ) تأنیث نشیط است. رجوع به نشیط شود. || ( اِ ) آنچه غازیان در راه یابند از غنیمت پیش از آن که به ساحت قوم که جای مقصود است برسند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غنیمتی که غازیان پیش از رسیدن به جایگاه مقصوده ، در عرض راه یابند. ( از المنجد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد )( از متن اللغة ). || شترانی که بی قصد گرفته و رانده شوند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || سهم رئیس [ غازیان ] در غنیمت. ( از متن اللغة ). ما اصاب الرئیس قبل أن یصیر الی بیضةالقوم. ( اقرب الموارد ).
نشیطه. [ ن َ طَ ] ( از ع ، اِ ) غنیمتی که به دست غازیان افتد پیش از رسیدن به مقصود. ( ناظم الاطباء ). نشیطة. رجوع به نشیطة شود.

پیشنهاد کاربران

نشیطة از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنی گشودن گره هائی است که به آسانی باز می شود ، و به شترهائی که با اندک اشاره ای به سرعت حرکت می کنند نشیطة می گویند .

بپرس