نفاست

/nefAsat/

مترادف نفاست: ارزشمندی، گرانمایگی، مرغوبیت

معنی انگلیسی:
preciousness

لغت نامه دهخدا

نفاست. [ ن َ س َ ] ( ع اِمص ) خوبی. پسندیدگی. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). گرانبهائی. عزیزی. لطافت. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) زچه شدن زن. ( غیاث اللغات ). رجوع به نفاس و نفاسة شود. || حسد و بخیلی کردن. ( غیاث اللغات ). نفاسة. رجوع به نفاسة و نَفَس شود.

نفاسة. [ ن َ س َ ] ( ع مص ) دریغ داشتن بر کسی چیزی را و اهلی نشمردن او را جهت آن چیز. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بخیلی کردن به چیزی. ( از تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از غیاث اللغات ). بخیلی کردن به چیزی از عزیزی. ( آنندراج ). رجوع به نَفَس و نفاسیة شود. || حسد کردن بر چیزی. ( زوزنی ). حسد بردن. ( از آنندراج ). حسد کردن. ( از غیاث اللغات ). رجوع به نَفَس شود.

فرهنگ فارسی

نفیس بودن، گرانمایه بودن، خوبی، پسندیدگی
۱ - ( مصدر ) مرغوب بودن نفیس بودن . ۲ - ( اسم ) مرغوبیت گرانمایگی .

فرهنگ معین

(نَ سَ ) [ ع . نفاسة ] (مص ل . ) ۱ - خوبی ، لطافت . ۲ - گران مایه بودن ، گران بها شدن .

فرهنگ عمید

۱. نفیس بودن، گران مایه شدن.
۲. خوبی، پسندیدگی، گران مایگی.

پیشنهاد کاربران

نفاست در هنر، به معنای بکارگیری خلاقیت و دقت در ایجاد تناسب بین اجزای مختلف هنر و اجرا، برای ایجاد تأثیر دل نشین در بین تماشاگران است.

بپرس