نقد مسیحیت

دانشنامه عمومی

نقد مسیحیت سابقه ای طولانی دارد که به شکل گیری اولیهٔ دین در امپراتوری روم بازمی گردد. منتقدان باورها و آموزه های مسیحی و همچنین اقدامات مسیحی را از جنگ های صلیبی گرفته تا تروریسم مدرن به چالش کشیده اند. استدلال های علیه مسیحیت شامل این فرضیه ها می شود که مسیحیت دین خشونت، فساد، خرافات، شرک، همجنس گراهراسی، ترنس هراسی، پیش داوری، تعصب، تجاوز به حقوق زنان و فرقه گرایی است.
در سال های اولیه مسیحیت، پورفیری فیلسوف نوافلاطونی با کتاب خود علیه مسیحیان در کنار نویسندگان دیگری مانند کلسوس و ژولیان به عنوان یکی از منتقدان اصلی ظاهر شد. پورفیری استدلال کرد که مسیحیت بر پیشگویی های دروغینی استوار است که هنوز محقق نشده اند. [ ۱] پس از پذیرش مسیحیت در امپراتوری روم، صداهای مذهبی مخالف به تدریج توسط دولت ها و مقامات کلیسایی سرکوب شدند[ ۲] —با این حال مسیحیت در این میان با انتقاداتی الهیاتی از سوی متفکران دیگر ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و اسلام، مانند ابن میمون مواجه شد.
یک هزار سال بعد، اصلاحات پروتستانی منجر به انشعاب بنیادی در مسیحیت اروپایی شد و صداهای انتقادی را در مورد ایمان مسیحی، چه در داخل و چه در خارج، دوباره برانگیخت. در سدهٔ هفدهم، فیلسوفان دئیست مانند توماس هابز و ژان - ژاک روسو از مسیحیت به عنوان یک دین مکشوف انتقاد کردند. [ ۳] با عصر روشنگری، مسیحیت مورد انتقاد متفکران و فیلسوفان بزرگی چون ولتر، دیوید هیوم، توماس پین و بارون دولباخ قرار گرفت. موضوع اصلی این نقدها به دنبال نفی دقت تاریخی کتاب مقدس مسیحی بود و بر فساد ادراک شده مقامات مذهبی مسیحی تمرکز داشت. [ ۴] متفکران دیگر مانند امانوئل کانت، با تلاش برای رد استدلال های خداباوری، نقدهای سیستماتیک و جامعی از الهیات مسیحی به راه انداختند. [ ۵]
در دوران مدرن، مسیحیت با انتقادهای بنیادی از سوی طیف گسترده ای از جنبش ها و ایدئولوژی های سیاسی مواجه شده است. در اواخر سده هجدهم، انقلاب فرانسه شاهد انتقاد تعدادی از سیاستمداران و فیلسوفان از آموزه های سنتی مسیحی بود که موجی از سکولاریسم را برانگیخت که در آن صدها کلیسا بسته شدند و هزاران کشیش تبعید یا کشته شدند. [ ۶] پس از انقلاب فرانسه، فیلسوفان برجسته لیبرالیسم و کمونیسم، مانند جان استوارت میل و کارل مارکس، دکترین مسیحی را به این دلیل که محافظه کارانه و ضددموکراتیک است، مورد انتقاد قرار دادند. فردریش نیچه می نویسد که مسیحیت نوعی اخلاق بردگی را پرورش می دهد که امیال موجود در اراده انسان را سرکوب می کند. [ ۷] انقلاب روسیه، انقلاب چین و چندین جنبش انقلابی مدرن دیگر نیز منجر به انتقاد از ایده های مسیحی شده است. جنبش های ال جی بی تی معاصر مسیحیت را به دلیل همجنس گراهراسی و ترنس هراسی مورد انتقاد قرار داده اند.
عکس نقد مسیحیتعکس نقد مسیحیتعکس نقد مسیحیتعکس نقد مسیحیتعکس نقد مسیحیت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس