نقض کردن


معنی انگلیسی:
break, contravene, reverse, violate, to violate, to reverse

مترادف ها

break (فعل)
نقض کردن، شکستن، از هم باز کردن، فتق داشتن، مکی کردن

breach (فعل)
نقض کردن، ایجاد شکاف کردن، رخنه کردن در

gainsay (فعل)
انکار کردن، رد کردن، نقض کردن

reverse (فعل)
بر گرداندن، برگشتن، نقض کردن، وارونه کردن، پشت و رو کردن، واژگون کردن

violate (فعل)
ستیزه کردن، نقض کردن، شکستن، تجاوز کردن به، ستم کردن، بی حرمت ساختن، هتک احترام کردن

quash (فعل)
باطل کردن، نقض کردن، له کردن، با ضربه زدن، الغا کردن

contravene (فعل)
نقض کردن، تخلف کردن از، تخطی کردن

disaffirm (فعل)
انکار کردن، رد کردن، نقض کردن

infract (فعل)
نقض کردن، شکستن، تخلف کردن

فارسی به عربی

انتهک , تناقض , خرق , عکس ، اِخْتِراق

پیشنهاد کاربران

Transgress
روشِ درستِ بکارگیریِ واژگانِ " پادگفتن، پادگوییدن، پادگویی و. . . ":
1 - گزاره یِ A، گزاره یِ B را نقض می کند = گزاره یِ A، گزاره یِ B را پادمی گوید.
2 - گزاره یِ A در تناقض با گزاره B است = گزاره یِ A در پادگویی با گزاره یِ B است.
...
[مشاهده متن کامل]

کریستین بارتولومه هنگام بررسیِ ریشه واژه یِ " سَه: sah یا ϑah "که یکی از چمهایِ آن " اعلام کردن، اظهار کردن، گفتن" است، در هنگام همراهی با پیشوندِ " paiti " که ریشه واژه یِ " پَد، پاد" در زبانِ پارسی می باشد، از واژه یِ " widersprechen" به چمِ "مغایرت داشتن، تناقض داشتن" بهره می برد که دلیلِ استواری برایِ گزینشِ " پادگفتن/پادگوییدن" برای ما است.
پَسگشت:
ستونِ 1579 از نبیگِ " فرهنگنامه زبان ایرانی کهن" ( کریستین بارتولومه )

نقض کردن
خلاف ، پیمان شکنی

بپرس