نیکو خصال

/nikuxesAl/

لغت نامه دهخدا

نیکوخصال. [ خ ِ ] ( ص مرکب ) کسی که دارای خصلت های پسندیده باشد. ( ناظم الاطباء ). نکوخصلت :
چه نیکوخصال و چه نیکوفعالی
چه پاکیزه طبعی و پاکیزه رایی.
فرخی.
آزادطبع و پاک نهاد و مجرد است
نیکوخصال و نیک خوی است و موحد است.
منوچهری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) خوش اخلاق خوش رفتار٠

فرهنگ عمید

آن که دارای خصلت های خوب است، نیک خصال، خوش اخلاق.

مترادف ها

well-conditioned (صفت)
خوش خلق، دارای اخلاق نیکو، نیکو خصال، دارای صفات حسنه، مرتب و منظم

پیشنهاد کاربران

نیکو خصال یعنی خوی طبیعت را دارد
خوش اخلاق
کسی که خلق و خوی خوبی دارد
کسی ک دارای خصلت های پسندیده باشد
کسی ک رفتار خوب دارد
خصلت های خوب
خوش رفتار
خوش خلق - خوش خوی

بپرس