هبائ

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- گرد وغبارهوا که ازروز در آفتاب پیدا آید وشبیه به دوداست : ((مجره چون ضیاکه انداوفتد بروزن ونجوم اوهبای او . ) ) ( منوچهری ) یا هبائ وهدر ( هباوهدر ) . ۱- ضایع شده. ۲- رایگان مفت . ۲- (اسم ) مادهای که مصوربصور اجسام عالم است وهمه ازاوپیدا میگردند واوراعنقاگفتهاندو حکما هیولی خوانند. ۳- (صفت ) کم عقل . ۴- وزنی برابر ۱۷۴۱۸۲۴ ازحبه یا ٠٠٠٠٠٠٠۲۹ ازغرامواحد وزن برابر۱/ ۶ ذره ومساوی ۱/۷۲ قطمیر : (( نقیری هشت قطمیراست وانگه ده ودوذره آمد وزن قطمیر . ) ) (( هبارانصف ثلث ذره بشمار بهرخمسی از آن یک وهمه برگیر. ) )

پیشنهاد کاربران

بپرس