هجی کردن


معنی انگلیسی:
spell, spelling, to spell

لغت نامه دهخدا

هجی کردن. [ هَِ جی / هَِ ج ْ جی ک َ دَ ] ( مص مرکب )هجی کردن کلمه ای را، یعنی حروف و حرکات و اعراب آن را جدا کردن مثلاً به جای «حسن » بگوییم : «ح زبر ح َ، س زبر س َ، ن ساکن حسن ». ( یادداشت به خط مؤلف ). حروف مقطعه کلمه را با اعراب بیان کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

(مصدر ) هجی کردن کلمه . حروف و حرکات واعراب آنراجداکردن مثلا بجای (( حسن ) ) بگوییم : (( ح زبرح س زبرس ن ساکن

فرهنگ معین

(هِ جّ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ،~ کلمه حروف و حرکات و اعراب آن را جدا کردن .

جدول کلمات

تهجی

مترادف ها

spell (فعل)
طلسم کردن، پی بردن به، هجی کردن، املاء کردن، درست نوشتن، دل کسی را بردن

فارسی به عربی

نوبة

پیشنهاد کاربران

تهجی
هجا
بخش کردن کلمه؛ مانند دربان که می شود در، بان
در پارسی " واج گفتن " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس