همزمانی
/hamzamAni/
مترادف همزمانی: تقارن، مقارنت
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
هَمزمانی (روان شناسی)(synchronicity)
اصطلاحی در فراروان شناسیو از مفاهیم اصلی در نظریۀ کارل یونگ، روان پزشک سوئیسی برای توجیه برخی از پدیده های فراهنجارو دیگر پدیده های ابهام آمیز، نظیر پیشگویی و طالع بینی. طبق نظر یونگ، بین برخی مسائل هیچ رابطۀ علّی وجود ندارد؛ مثل دو فکر مشابه در زمانی واحد بین دو فرد که در مکان های مختلف قرار دارند یا رویایی بدشگون و رویداد مرتبط با آن. در ضمن این رخدادها کاملاً هم تصادفی نیستند. اما بین این رخدادهای کم وبیش همزمان، نوعی همزمانی معنی دار وجود دارد، به نحوی که نشان دهندۀ ظهور عملی ادراک مربوط به فرآیندهای الگویی در ناخودآگاه جمعیاست.
اصطلاحی در فراروان شناسیو از مفاهیم اصلی در نظریۀ کارل یونگ، روان پزشک سوئیسی برای توجیه برخی از پدیده های فراهنجارو دیگر پدیده های ابهام آمیز، نظیر پیشگویی و طالع بینی. طبق نظر یونگ، بین برخی مسائل هیچ رابطۀ علّی وجود ندارد؛ مثل دو فکر مشابه در زمانی واحد بین دو فرد که در مکان های مختلف قرار دارند یا رویایی بدشگون و رویداد مرتبط با آن. در ضمن این رخدادها کاملاً هم تصادفی نیستند. اما بین این رخدادهای کم وبیش همزمان، نوعی همزمانی معنی دار وجود دارد، به نحوی که نشان دهندۀ ظهور عملی ادراک مربوط به فرآیندهای الگویی در ناخودآگاه جمعیاست.
wikijoo: همزمانی
اصطلاحات و ضرب المثل ها
مترادف ها
هم اهنگی، انطباق، هم زمانی، هم عصری، تقارن، همگاهی
انطباق، هم زمانی، ایجاد همزمانی، هم وقتی، همگاهی
هم زمانی
هم زمانی، همبودی
هم زمانی، تقارن، همگاهی، همگامی، همگاه سازی
هم زمانی، تقارن، ایجاد تقارن، ایجاد همزمانی
پیشنهاد کاربران
همگام
تقارن . . . . .