همگن
/hamgen/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
مساوی، معدل، یکسان، شبیه، همانند، متعادل، مقابل، هم پایه، برابر، متساوی، همگن، متوازن، هم اندازه، موازی، متکی بر حقوق مشترک
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
یکنواخت . . . .
هرگاه اجزای تشکیل دهنده مخلوط به طور یکسان و یکنواخت در سرتاسر مخلوط پخش شوند مخلوط تک فاز و همگنی حاصل می شود که مخلوط همگن یا محلول نام دارد.