واخواهی

/vAxAhi/

مترادف واخواهی: اعتراض، پرخاش، رد، نکول

معنی انگلیسی:
protest, protestation, protesting

لغت نامه دهخدا

واخواهی. [ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) عمل واخواست. ( واژه های نو فرهنگستان ). اعتراض. ( فرهنگ رازی ). رجوع به واخواست و واخواستن شود.

فرهنگ فارسی

بازخواست، اعتراض
عمل وا خواست اعتراض .

فرهنگ معین

(خا ) (حامص . ) بازخواست ، اعتراض .

فرهنگ عمید

اعتراض نسبت به حکمی که در مورد فرد غایب در دادرسی صادر شده، اعتراض نسبت به حکم غیابی.

مترادف ها

protestation (اسم)
ادعا، اعتراض، اظهار جدی، واخواهی

پیشنهاد کاربران

به شکایتی اطلاق می شود که محکوم علیه غایب نسبت به حکم غیابی در دادگاه صادر کننده حکم مطرح می کند
واژه واخواهی کاملا پارسی است چون در عربی می شود اعتراض این واژه یعنی واخواهی صد درصد پارسی است واخواهی بهترین جایگزین برای واژه عربی زشت اعتراض است.
زبان به اعتراض گشودن
محکوم علیه غایب حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید . این اعتراض واخواهی نام دارد.

بپرس