واهن

لغت نامه دهخدا

واهن. [ هَِ ] ( ع ص ) سست. ( مهذب الاسماء ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). واهی. ( مهذب الاسماء ): رجل واهن ؛ ضعیف لابطش عنده. ( اقرب الموارد ). ج ، وهن. سست در عمل و در کار. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) عرق مستبطن حبل العاتق الی الکتف و ربما وجع صاحبه و عرته الواهنة. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سست . واهی

پیشنهاد کاربران

واهِن ( غیر متعدی ) = ضعیف = خودش سست هست.
البناء واهِن : ساختار سست است.
الفکرة الواهنة: ایده ضعیف وغیر قابل قبول هست.
توهین = تحقیر
مُوهِّن = دیگران را سبک میشمارد ( تحقیر کننده ) = تضعیف کننده . . .
...
[مشاهده متن کامل]

کاربرد کلمه در جمله مهم هست!
در هیچ متن عربی کلمه "واهن" به معنی" کسیه که دیگران رو سست میکنه" ذکر نشد!
اگه هست لطفاً مصدر ومرجع ذکر کنید.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی‏ عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی‏ وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیرُ14

واهن اسم فاعل وهن به معنی سبک شمارنده؛ کسی که باالفاظ رکیک موجب وهن وسبکی دیگران گردد

بپرس