وچر

لغت نامه دهخدا

وچر. [ وَچ َ ] ( اِ ) فتوی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دستور حاکم شرع در مسائل شرعی. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). وجر. ( آنندراج ). رجوع به وجر شود.

فرهنگ فارسی

فتوی، دستورحاکم شرع
فتوی - دستور حاکم شرع

فرهنگ معین

(وَ چَ ) [ په . ] (اِ. ) فتوا.

فرهنگ عمید

قضاوت، فتوی، دستور حاکم شرع.

پیشنهاد کاربران

وچر، فتوی. از واژه یاب ابوالقاسم پرتو و دهخدا
در زبان لکی وَچِڕ یعنی کلمه
اما امروزه مردم لک با تحت تأثیر قرار گرفتن در برابر زبان فارسی به آن کلیمه می گویند. . .

بپرس