پا در میان گذاشتن یا پادرمیانی کردن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> پا در میان گذاشتن؛
پادرمیانی کردن
میانجی گری / وساطت کردن برای حل اختلاف یا انجام کاری
مثال:
- اگر شما پا در میان نمی گذاشتید، ممکن بود اختلاف بین این دو برادر به جاهای باریک بکشد.
- این دختر و پسر از سال ها پیش به هم دلبستگی دارند، بالاخره یکی از پیرمردهای خانواده باید پادرمیانی کند تا پدر دختر رضایت بدهد و این دوتا به هم برسند.

پیشنهاد کاربران

بپرس