پرشور

/porSur/

مترادف پرشور: پرحرارت، پرهیجان، شورآفرین، آتشی، آتشین، داغ

معنی انگلیسی:
torrid, crisp, dramatic, driving, emotional, exciting, fiery, hectic, intense, passionate, racy, sociable, soulful, spirited, sultry, vehement, vibrant, vital, enthusiastic, feverish, rapturous, tempestuous, warm

لغت نامه دهخدا

پرشور. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) پرحرارت و حرکت.
- سری پرشور داشتن ، کله پرشور داشتن ؛ سری پرحرارت و جنب و جوش داشتن.

پرشور. [ پ َ ش َ ]( اِخ ) ناحیتی از نواحی هند به سمت غربی آب سند و علی التقریب به ده فرسنگی آن و آن بعهد غزنویان در جزو ولایات ایشان بود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب حاشیه ٔص 336 - 545-675 و ترجمه تاریخ یمینی ص 201 شود.

فرهنگ فارسی

پر آشوب، پرغوغا، پرحرارت، کسی که هیجان زیاددارد
ناحیتی است از نواحی هند
( صفت ) پر حرارت . یاسری پر شور داشتن. کله ای پر حرارت داشتن . یا نطق پرشور. که حرارت و گرمی داشته باشد که تند و آتشین باشد .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) پرحرارت .

فرهنگ عمید

۱. پرآشوب، پرغوغا.
۲. کسی که شوق و هیجان بسیار دارد، پرحرارت.

دانشنامه عمومی

latitudeپرشورlongitudeپرشورWebsiteپرشور
پرشور ( به انگلیسی: Pershore ) یک منطقهٔ مسکونی در انگلستان است که در میدلند غربی واقع شده است. [ ۱]
پرشور ۷٬۱۲۵ نفر جمعیت دارد.
عکس پرشور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

هیجان شدید
پرشور : اشتیاق داشتن
دارای عواطف تند
در از شوق و نشاط چهارم دبستان
آتش نفس
اشتیاق داشتن .
پرهیجان، شور افرین

بپرس