پوزن

لغت نامه دهخدا

پوزن. [ پ ُ زِ ] ( اِخ ) پوسنان ، بفرانسه پوزنانی . نام شهری مستحکم ، مرکز ایالتی بهمین نام در پروس کنار نهر وارته ، واقع در 255 هزارگزی شرقی برلن و دارای 68315 تن سکنه و مدرسه صنعتی ، مدرسه متوسطه ، مدرسه مخصوص برهبانان ، کلیسای بدیع البنا و ابنیه تماشائی و کارخانه های چیت سازی ، کرباس بافی ، اسلحه سازی ، و غیره و تجارتی با رونق. ( قاموس الاعلام ترکی ). اکنون کرسی پوزنانی در لهستان است و 250000 تن سکنه دارد.

پوزن. [ پ ُ زِ ] ( اِخ ) یکی از ایالات کشور پروس محدود ازطرف شمال بخود پروس و از سوی مغرب به براندنبورگ و از جنوب به سیلیریا و از مشرق به لهستان بمساحت 28956 هزارگز مربع. و دارای 1715618 تن سکنه. نصف بیشتر لهستانی و باقی آلمانی و مرکز آن پوزن میباشد و منقسم است بدو سنجاق : پوزن و برومبرگ. اراضی این سرزمین مسطح و پست است حتی کوههای واقع در قسمت شمالی موسوم به لیخبرگ نیز بیش از 194 گز ارتفاع ندارد. تمام خطه در حوزه رود اودر واقع شده. و بزرگترین نهر آن رود وارته است که در مرکز جریان دارد و پس از آن نهر نچه که تابع وارته است و از برومبرگ میگذرد، علاوه از اینها انهار و جویها و برکه های بسیار در این قطعه دیده میشود، هوای آن سرد و زمستان سخت و تابستان بسیارگرم ولی سالم و پاییزی ممتد و بسیار دلکش و فرحزا دارد. محصولاتش عبارت از حبوبات متنوعه و علف آبجوسازی و حیوانات بسیار است. قسمت اعظم اراضی در دست اغنیاست که مزرعه های بزرگ بوجود آورده اند. این خطه اصلاً جزو لهستان بوده ، بخشی در سال 1772 م. و قسمتی در سنه 1793 م. بچنگ پروس افتاده است یعنی هنگام مقاسمه اول و دوم لهستان. ( قاموس الاعلام ترکی ). اکنون ایالتی است در لهستان که در 1919 از پروس مجزا گردیده و در1945 به لهستان مسترد گردیده و کرسی آن پوزن است.

پوزن. [ زَ ] ( اِ ) زمینی را گویند که بجهت زراعت کردن پاک کرده باشند. ( برهان ). پوژن. ( شرفنامه ).

پوزن. [ پ ُ زَ ] ( اِخ ) نام بخشی از آروش ولایت پری وا. کنار رود رن بفرانسه. دارای راه آهن و 2750 تن سکنه.

گویش مازنی

/poozaen/ فوت کردن

دانشنامه آزاد فارسی

پوزِن
رجوع شود به:پوزنان

پیشنهاد کاربران

بپرس