پیتر پونسی

دانشنامه عمومی

پیتر پونسی ( انگلیسی: Peter Pevensie ) یک شخصیت خیالی در رمان سرگذشت نارنیا نوشتهٔ سی. اس. لوئیس است. پیتر در سه کتاب از هفت کتاب به عنوان یک کودک و شخصیت اصلی در شیر، کمد و جادوگر و یک بزرگسال در آخرین نبرد حضور دارد. او در داستان اسب و آدمش حضور ندارد و فقط از او نام برده شده است؛ که در آنجا در حال نبرد با غول ها در مرزهای شمالی است؛ و همچنین در داستان سفر کشتی سپیده پیما تحت آموزش استاد کیرک ( دیگوری کیرک ) تحصیل می کند.
در مجموعه فیلم های سرگذشت نارنیا، پیتر توسط ویلیام مسلی بازیگر انگلیسی به تصویر کشیده شده است. نوآ هانتلی در پایان فیلم اول، پیتر بزرگسال را به تصویر کشانده است.
پیتر بزرگترین از میان چهار کودک پونسی است و ماجراهای خود را در نارنیا با خواهران خود سوزان و لوسی و با برادرش ادموند به اشتراک می گذارد.
سلطنت پیتر در نارنیا یک حکومت چهارنفره است؛ و به عنوان پادشاه بزرگ، پیتر کبیر، او بر تمام پادشاهان بعدی نارنیا اقتدار عالی دارد. پیتر توسط پائولین باینز در رمان های اصلی با موهای تیره نشان داده شده است، اما لوئیس توضیحات خاصی در مورد ظاهر پیتر نداده است.
پیتر در سال ۱۹۲۷ به دنیا آمد و هنگامی که ۱۵ سال داشت در داستان شیر، کمد و جادوگر حضور می یابد. وی در دوران طلایی نارنیا، با برادر و خواهران خود به مدت ۱۵ سال حکومت می کند، پیش از بازگشت به سن ۱۵ سالگی در انگلستان با وارد شدن به کمد لباس، به سن تقریبی ۲۸ سال می رسد. در آخرین نبرد، او یک دانشجوی دانشگاه ۲۲ ساله است و قلب وی هنوز در نارنیا است، اگرچه از زمان شاهزاده کاسپین، هنگامی که او ۱۶ ساله بود، در آنجا نبوده است.
پیتر یک برادر بزرگ، وفادار و فداکار است. او بزرگترین در میان چهار خواهر و برادر است. او تمام تلاش خود را می کند تا از خواهر و برادران خود محافظت کند و مانند یک فرد جوان مسئول، مسئولانه رفتار کند. در این کتاب، فرض بر آن است که او از خواهر و برادرهایش بالغ تر است، زیرا پس از اینکه پدرشان برای حضور در جنگ فراخوانده شد، مادر پیتر به او گفت که از دو خواهر و برادر خود حمایت کند. به دلیل حملات هوایی در طول جنگ جهانی دوم، همراه با خواهر و برادرهای خود با قطار به یک روستای دور، در حومه شهر می روند. آنها در عمارت قدیمی استاد دیگوری کیرک اقامت می یابند.
هنگامی که لوسی برای اولین بار از طریق کمد لباس به نارنیا می رود، پیتر او را باور نمی کند و فکر می کند که فقط خیال پردازی اوست تا اینکه او و سایر پونسی ها خود وارد کمد لباس می شوند. او بعداً از لوسی عذرخواهی کرده که به او اعتقاد نداشته است. همچنین به حمایت از لوسی با عصبانیت با ادموند برخورد می کند. ( ناشی از دروغگویی ادموند مبنی بر اطلاع نداشتند از وجود نارنیا ) ادموند بعداً به جادوگر سفید روی آورده ( ملاقات با او هنگام ورود به نارنیا و اغوا شده توسط وعده های قدرت خود ) و پیتر بعداً به اصلان اعتراف کرد که عصبانیت وی نسبت به ادموند ( برای اینکه بفهمد لوسی دروغگو بود ) احتمالاً سبب شده تا ادموند مرتکب اشتباه گردد. پیتر و خواهران و برادرش پس از ورود به نارنیا تحت حمایت آقای و خانم سگ آبی قرار می گیرند و آقای سگ آبی مشکوک بود که ادموند از همان لحظه که چشمش به او خورد در نظرش یک خیانتکار جلوه می کرد؛ ولی چیزی را برای دیگران ذکر نکرد تا آن زمان که همه متوجه غیبت او شدند؛ و آقای سگ آبی متوجه می شود که ادموند به جادوگر سفید روی آورده است. سرانجام ادموند به دستور اصلان نجات می یابد.
عکس پیتر پونسی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس