پیش نویس

/piSnevis/

مترادف پیش نویس: چرک نویس، سواد، مسوده

متضاد پیش نویس: بیاض، پاکنویس

معنی انگلیسی:
draft, rough, note, schema, scratch, work sheet

لغت نامه دهخدا

پیش نویس. [ ن ِ ]( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) مقابل پاک نویس. مینوت. مسوده. سواد. مقابل بیاض. || ( اصطلاح اداری ) قطعه کاغذی خاص نوشتن مسوده.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱- مسوده سواد مقابل پاکنویس بیاض.توضیح فرهنگستان این کلمه را بجای مینوت پذیرفته و آن نام. موقتی است که پیشنهاد مضمون نامه را در آن نوشتهپس ازتصویب وزیر یا رئیس اداره آنرا پاکنویس کرده بامضا میرسانند و میفرستند. ۲-( اسم ) قطعه کاغذی خاص نوشتن مسوده .
نامهای که بعدازنوشتن واصلاح پاکنویس کنند

فرهنگ معین

(نِ )(اِمر. )نوشته ای که هنوز پاک - نویس نشده و پس از حک و اصلاح ، پاک - نویس می شود.

فرهنگ عمید

نامه ای که بنویسند و پس از حک و اصلاح پاک نویس کنند، مینوت.

فرهنگستان زبان و ادب

{draft} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نامه ای که پیش از ارسال آماده شده باشد؛ مجازاً، محل نگهداری آنها

دانشنامه عمومی

یک پیش نویس[ ۱] در تعریف کلی، یک نسخه اولیه از یک سند است تا در نهایت ایرادات آن برطرف شود. [ ۲]
در گذشته به آن «چرک نویس» می گفتند چون ظاهر آن دارای خط خوردگی و وصله و درهم نویسی بود، سپس به نسخه بازنویسی شده آن «پاک نویس» می گفتند؛ گاهی به اشتباه به آن «چِک نویس» گفته می شود که مربوط به نوشتن پشت برگه یک چک است.
عکس پیش نویس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

draft (اسم)
حواله، برات، طرح، انتخاب، مسوده، پیش نویس، چرک نویس، برگزینی، برات کشی

minute (اسم)
یادداشت، دم، مسوده، پیش نویس، لحظه، ان، دقیقه، گزارش وقایع

فارسی به عربی

دقیقة , مسودة

پیشنهاد کاربران

بپرس