چرخ دستی

/Carxdasti/

لغت نامه دهخدا

چرخ دستی. [ چ َ خ ِ دَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چرخ خیاطی. ماشین خیاطی که با دست بحرکت افتد. دستگاه خیاطی بدون پایه که چرخ آن را با دست حرکت دهند. رجوع به چرخ خیاطی شود.

مترادف ها

barrow (اسم)
توده، چرخ دستی، چرخ دوره گردها، کوه یخ، زنبه، قطعه عظیم یخ، پشته، کوه، تپه، خاک کش، خنازیر، ماهور

wheelbarrow (اسم)
چرخ دستی، چرخ خاک کشی

handwheel (اسم)
چرخ دستی

handcart (اسم)
چرخ دستی، ارابه دستی

فارسی به عربی

عربة الید

پیشنهاد کاربران

بپرس