چنبر زدن


مترادف چنبر زدن: حلقه زدن، دایره وار شدن

معنی انگلیسی:
coil

لغت نامه دهخدا

چنبر زدن.[ چَم ْ ب َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) حلقه زدن :
درون دریا مد آمدی به روز دو بار
چنانکه چرخ زدی اندر آب او چنبر.
فرخی.
زین دو سه چنبر که بر افلاک زد
هفت گره بر کمر خاک زد.
نظامی.
رجوع به چنبر شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دور خویش حلقه زدن ( مانند حلق. مار ) .

فرهنگ معین

( ~. زَ دَ ) (مص ل . ) حلقه زدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس