چین دار کردن


معنی انگلیسی:
crimp, pleat, ruffle, gather
blouse

مترادف ها

crease (فعل)
چروک شدن، چین دار شدن، چین دار کردن

plicate (فعل)
چین دار کردن

plait (فعل)
چین دار کردن، تاه زدن، پیچیدن گیسو

فارسی به عربی

طویة

پیشنهاد کاربران

بپرس