کلثوم

/kolsum/

فرهنگ اسم ها

اسم: کلثوم (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: kolsum) (فارسی: کلثوم) (انگلیسی: kolsum)
معنی: زیبا روی، کسی که دارای چهره پرگوشت باشد، ام کلثوم نام دختر پیامبر اسلام ( ص )، پرگوشت رخسار بی ترش رویی، دارای گونه و چهره ی پر گوشت، ( به مجاز ) زیبا چهره، ( در اعلام ) ام کلثوم نام دختر رسول اکرم ( ص )، نام یکی از دختران حضرا علی ( ع )
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم دختر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

کلثوم. [ ک ُ ] ( ع ص ، اِ ) مرد پرگوشت رخسار نیکوروی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آنکه دو گونه و چهره او پرگوشت باشد. ( از اقرب الموارد ). پرگوشت رخسار بی ترش رویی. ( فرهنگ فارسی معین ). || پیل یاپیل بزرگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). فیل و گویند زندبیل . ( از اقرب الموارد ). ژنده پیل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || حریر پاره سر درفش. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). حریر پاره ای که بر سردرفش بندند. ( ناظم الاطباء ). || از اعلام است. ( ناظم الاطباء ). نامی است از نامهای زنان. ( فرهنگ فارسی معین ). در عربی نامی از نامهای مردان ، در فارسی نامی از زنان است ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کلثوم. [ ک ُ ] ( اِخ ) ابن عمروبن ایوب التغلبی ، مکنی به ابوعمرو معروف به عتابی ( متوفی به سال 220 هَ ق ). کاتبی نیکو ترسل و شاعری خوش بیان و پیرو سبک نابغه بوده است. وی از مردم شام است و نسبش به عمروبن کلثوم شاعر می پیوندد. مدتی در قنسرین اقامت گزید و آنگاه در بغداد ساکن شد و هارون الرشید و دیگران را مدح کرد. و چون متهم به زندقه شد و رشیداو را طلب کرد، به یمن گریخت و به سعی فضل بن یحیی برمکی ، هارون وی را امان داد و چون بازگشت به دستگاه برامکه اختصاص یافت و سپس به طاهربن حسین پیوست و کتابهایی تصنیف کرد که از جمله آنهاست : فنون الحکم ، الاَّداب ، الخیل ، الاجواد و الالفاظ. ( از اعلام زرکلی ). کاتب برامکه و شاعر معروف عرب از بنی تغلب. یحیی بن الحسن گوید: امیر ایرانی نژاد طاهربن الحسین در رقه بر کنار برکه ای فرود آمده بود و من در خدمت او بودم. یکی از غلامان امیر را خواندم و با او به پارسی چیزی می گفتم. کلثوم در این وقت پیش ما آمد و با لهجه شیرین و فصیح پارسی با ما تکلم آغاز کرد، من از استادی او در این زبان شگفتی کردم و پرسیدم : این پارسی فصیح راکجا فرا گرفته ای ؟ گفت : «سه کرت به خراسان شدم کتب نفیس فارسی که از بنه یزد گرد سوم به شهر مرو بر جای مانده و در مخزنی محفوظ بود نوشتم و گاه بازگشت به عراق چون ده فرسنگ از نیشابور گذشتم و به روستای ذو دررسیدم و در این وقت به یاد آوردم که مطالب مفید چندی از کتب مزبور را نسخه نگرفته ام ، بار دیگر از آنجابه مرو بازگشتم و چند ماه دیگر نیز بدان شهر ببودم و آن کار را بپایان بردم » گفتم : «ای ابا عمرو از چه این رنج سفر دراز خراسان و آمد و شد بدانجا و تعب مطالعه و استنساخ کتب فارسی بر خود هموار می کردی ؟» در پاسخ گفت : «مگر معانی در غیر کتابهای فارسی یافت می شود؟». ( ضحی الاسلام امین احمد مصری ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و رجوع به الوزراء و الکتاب ص 185 و 211 و معجم الادباء ص 212 ج 6 و الموشح ص 271، 278، 285، 293، 295 و البیان والتبیین و فهرست ابن الندیم ص 175 شود.

فرهنگ فارسی

کسی که چهره وگونه هایش فربه وپرگوشت باشد
۱ - ( صفت ) پر گوشت رخسار بی ترش رویی . ۲ - نامی است از نامها ی زنان .

فرهنگ معین

(کُ ) [ ع . ] ۱ - (ص . ) رخسار بی ترش - رویی . ۲ - نامی است از نام های زنان . ،~ ننه کنایه از: زن سالمند با اعتقادات کهنه و قدیمی شده یا خرافی .

پیشنهاد کاربران

کلثوم اسم خواهر موسی پیامبر قوم یهود هست، در اصل یک نام عبری هست، ولی در اسلام معانی دیگه ای پیدا کرد
لُپ گلی خوش خنده
از دختران تقدیر فرزند زئوس - بر گرفته از نام کلوتو به معنی بافنده
کلوسیوم : محل نمایش مرگ گلادیاتور ها ، جایی که تقدیر و سرنوشت ادم رقم می خوره
اسم های دینی و تاریخی باید بر اساس ارزش ها ترجمه بشن ، نه اینکه 600 تا معنی ردیف کنی جلوش
...
[مشاهده متن کامل]

اگر اینجوری بود یه صفت جلو نام خدا می گذاشتند و بی شمار معنی براش می گفتن
یه نگاه به معنی اسم فاطمه بندازید ، ترسیدن کم بیارن ، انگار زنبیل بردن معنی جمع کردن

دختری زیبا رو و تپل اسم منم کلثومه
کلثوم
نام عربی خوشکل قشنگ زن پاکدامن ساده تو دل برو صادق جذاب به قول عاقلا شخصیت خاصی دارن
افزون بر معانی و توضیحات گفته شده، ام کلثوم هم نام یکی از خوانندگان بسیار معروف سنتی دنیای عرب ، با صدایی عالی بود ( مصری ) و ضمنا در زبان ترکی آذربایجانی، کلثوم ننه ناغیلی ( داستان کلثوم ننه ) ، کنایه از حرفهای کم ارزش و اصطلاحا داستان سرایی بیهوده و بی پایه است.
کلثوم به معنی چاق و گوشتالو است و اگر دقیق تر بگوییم معادل پارسی آن می شود �خیکی�
معنی زیبا نمی دهد، این معنی پس از دوره اسلامی اضافه شد.
نام کلثوم را خوش نه دارم
اسم بسیار خانمی و با مسمایی است
دختر دوم امام علی دعلیه السلام این نام را داشتند
به معنای زیبا و تپل است
بنظر منم اسم زیبایه دختر زیبارو
کلثوم یعنی تک . . . . یعنی قلب مهربان تپل وجذاب همه رو جذب میکن ب سمت خودش دوست داشتنی . . . عزیز تو دل برو . . . نگم کلثوما تک خدای. . . . هرچ بگم باز کم گفتم واقعا کلثوم یعنی عشق یعنی خواهر امام
حسین و حسن. . . . . تکید خدایش دوستتون دارم کلثوما❤😘
مغرور جذاب اعتماد به سقف و خوش قلب
دختری با روحیات پسرانه و اخلاقی متفاوت .
کلا خدا کلثوم ها رو متفاوت افریده

دختری یبا و خوش رو با لبخندی زیبا و مهربان

کلثوم:دختری مهربان ، خوش قلب، پاک، جذاب، خوش خنده، تو دل برو، تپل، زیبا
کلثوم یعنی زیبا ، یعنی رخسار زیبا باغرور بی همتا
خوش قلب، زیبارو، صادق ، شوخ، خوش خنده
دختری با چهره زیبا و دلنشین و خوش قلب
دختری با چهره پرگوشت و به اصطلاح زیباردی
دختری مهربان
زیبا جذاب
خوش خنده
گونه ی پرگوشت
ریشهی کلثوم عربی
رخسار بی ترش روی
kolsum
دختری بامزه و جسور، حداقل در مورد من صدق می کنه.
دختری_ خانمی با سیمای زیباوپاک ( چهره پاک آرامش بخش است )
بسیار خوش چهره وآرام وصبور
زنی با کپل های بزرگ، انقد حرف تو دهن دهخدا نزارین :/
شجاع ومهربان
نام خواهر دوم امام حسین علیه السلام بوده که درواقع ی کربلا دوشادوش حضرت زینب سلام الله علیها حضور داشته از این جهت برای من زیباست
دختری با گونه ای گوشت آلود یا به اصطلاح عامیانه با گونه ای تپل
رخساری بدون اخم و ترش رویی
خنده روی و مهربان
در هنگام تبسم گونه های انسان بیرون زده و بیشتر نمایان یا اصطلاحا گوشت آلود یا تپل جلوه میکند
با شخصیت زیبارو و صادق
بزرگوار با شخصیت مهربان
قلبی مهربان
زیبا جسورمهربان
تو دل برو
زیبارو و آروم و صبور
دختر ترش رو
دختری زیبا . خوشرو . مهربان. تپل مپل. جذاب. خوشگل
دختر تپل یا اصطلاحاً توپُر
بدانیم که در بین عرب ها زنی که لاغر نباشد محبوب تر است
دختری زیبا چهره و خوشرو با قلبی مهربان
چهره دلنشین و آرام
چشمه خروشان
دارای چهره زیبا
دختری با صورت گوشت الود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)

بپرس