بدان زمان که بر ابطال تیره گون گردد
همه کمیت نماید ز خون سیاه سمند.
منجیک ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
هم از داغ دیگر کمیتی به رنگ تو گفتی ز دریا درآمد نهنگ.
فردوسی.
آن کمیت گهری را که تو دادی به رهی جز به شش میخ بر آن نعل نبندد نعال.
فرخی.
مرا در زیر ران اندر کمیتی کشنده نی و سرکش نی و توسن.
منوچهری.
کمیت سخن را ضمیر است میدان سوارش چه چیز است جان سخندان.
ناصرخسرو.
کمیتت اندر تک گنبدی است اندر دورحسامت اندر زخم آتشی است اندر تاب.
مسعودسعد.
کمیت رنجبردار بود. ( نوروزنامه منسوب به خیام چ اوستا ص 96 ). امیرالمؤمنین علی رضی اﷲ عنه گفته است : دلاورترین اسبان کمیت است. ( نوروزنامه ، ایضاً ص 97 ).قاعده بزم ساز بر گل و نقل و نبید
کز سفرت سوده شد نعل کمیت و سمند.
سوزنی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
بیشتر بخوانید ...