گناباد

/gonAbAd/

لغت نامه دهخدا

گناباد. [ گ ُ ] ( اِخ ) شهرستان گناباد یکی از شهرستانهای استان نهم است که محدود است از طرف باختر به شهرستان فردوس ، از طرف شمال به شهرستان تربت حیدریه و شهرستان کاشمر، ازخاور به بخش رشخوار از شهرستان تربت حیدریه و از جنوب به بخش قاین از شهرستان بیرجند و شهرستان فردوس. قسمت جنوب باختری منطقه کوهستانی و قسمت شمال خاوری جلگه است که منتهی به کویر میگردد. از قسمت خاوری به دشت و جنگل اتصال دارد. آب و هوای شهرستان گناباد مانند سایر شهرستانهای استان نسبت به پستی و بلندی متغیر است به طوری که در قسمتهای مرتفع معتدل و در مناطق جلگه مخصوصاً حاشیه کویر نمک و در شمال باختری مجاور دشت جنگل گرمسیر خشک و سوزان است. آب قراء کوهستانی از چشمه سارها و قنوات و در جلگه عموماً از قنات تأمین میشود. در حاشیه کویر نمک مخصوصاً در دهستان لب کویر آبها عموماً شور است. در بخش حومه قنواتی وجود دارد که طول آنها 24 الی 32 هزار گز به عمق 100 الی 150 گز است ، مخصوصاً برخی از آنها که در زمان سلاطین هخامنشی حفر شده است. رشته ارتفاعاتی که از باختر شهرستان بطرف خاور کشیده شده در مناطق مختلف به اسامی مخصوص نامیده می شود که عبارتند از: سیاه کوه ، کوه میسور، براه کوه ، کوه چنگور، ترس کوه و کوه شتران که عموماً حد فاصل بین شهرستان فردوس و بخش قاین با شهرستان گناباد می باشند جهت اصلی سلسله مذکور از شمال باختری به جنوب خاوری است و دهستانهای کاخک ، زیبد، میان تکاب و قسمتی از قرای دهستان مرکزی و بیدخت در دامنه و دره های خاوری این دامنه واقع است. براکوه که از شعب ارتفاعات سیاه کوه است دارای هوای لطیف و محل ییلاقی ساکنین شهر و طوایف میباشد. رودخانه مهمی در این شهرستان وجود ندارد، فقط کالثور است که از کوه سرخ کاشمر سرچشمه گرفته بطول 150 هزار گز به کویر نمک می ریزد و عمق آن در حدود 4 الی 5 گز و عرض آن در نقاط مختلف متفاوت است. آب رودخانه برای شرب و زراعت مورد استفاده نیست و فقط برای به دست آوردن نمک از آن استفاده می نمایند. در دهستان بیدخت طایفه ای معروف به مریدان حضرت آقا بوده و سلطانی نامیده میشوند. راه آهن و راه شوسه که استان نهم را به استان هشتم متصل می کند و راه تجارتی ایران و پاکستان است از این شهر عبور می کند و راه شوسه دیگری که از شهر گناباد منشعب و به یزد اتصال پیدا می کند باعث ترقی این شهرستان گردیده است. سازمان اداری این شهرستان از دو بخش و بنام جونمید حومه شهر و بجستان که دارای صد آبادی بزرگ و کوچک می باشد تشکیل شده و مجموع ساکنان آن در حدود 87340 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ). جنابد، در تلفظ گنابد گویند. شهری کوچک است بهتر از خورو چند موضع توابع دارد و او را قلعه ای است که پسر گودرز ساخته است. و حصاری محکم دارد، چنانکه از بالای آن تل ریگ تا غایت و دیه ها و ولایت ها مجموع در نظر باشد، اما هرگز آن ریگ در باغات نمی آید. آبش از کاریز است و چهار فرسنگ درازی کاریز است و چاه آن تخمیناً هفت صد گز باشد و چند موضع باشد و از توابع آن است و مجموع را آب از کاریز و بیشتر کاریزها همچنین عمیق باشد و کاریزها از طرف جنوب به شمال می رود و قلعه ای بر دو طرف آن است که یکی را قلعه خواشیر گویند و یکی را قلعه درجان. حاصلش غله و میوه و ابریشم نیکو و فراوان باشد. ( نزهةالقلوب چ لسترنج ص 144 ). معرب آن جنابذ است. و رجوع به گوناباد و گنابد و جنابد شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - شهرستانی است در خراسان که از باختر با فردوس از شمال با تربت حیدریه و کاشمر و از خاور با بخش رشتخوار و از جنوب با بخش قاین و شهرستان فردوس هم مرز است . بخش جنوب باختری آن کوهستانی و بخش شمالی خاوری جلگه میباشد . هوای گناباد در بخشهای مرتفع معتدل و در بخشهای جلگه یی گرم و خشک و سوزان است . رشته کوههایی از باختر شهرستان بسوی خاور کشیده شده مانند : سیاه کوه کوه میسور براه کوه کوه چنگور ترس- کوه و کوه شتران . رود خانه مهم آن [ کالثور ] است که از کوه سرخ کاشمر سرچشمه گرفته و بطول ۱۵٠ کیلومتر به کویر نمک میریزد . این شهرستان از دو بخش : [ جویمند ] و [ بجستان ] و از صد آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود که دارای ۷٠۶۹۴ تن جمعیت است . ۲ - مرکز شهرستان گناباد واقع در ۲۸۶ کیلومتری جنوب خاوری مشهد . طول جغرافیایی آن ۵۸ درجه و ۴۱ دقیقه و عرض جغرافیایی آن ۳۴ درجه و ۲۱ دقیقه میباشد . جمعیت آن ۱٠۶۱٠ تن است . مهمترین آثار تاریخی آن : مسجد جام که در قرن هفتم هجری ساخته شده و کتیبه هایی بخط کوفی در آن نوشته شده ارک فرود که در ۳٠ کیلومتری جنوب باختری و قبر پیران ویسه ( . ) که در بالای ارتفاعات مجاور زیبد واقع است . نام این شهر در سابق جویمند بوده .
دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه شهرستان مشهد

پیشنهاد کاربران

گناباد ( گون آباد )
گون ( G�n ) در زبان ترکی یعنی خورشید، روز
در افغانستان هم یک شهر هست به معنی گندوز که کلمه ای ترکی است گوندوز ( G�nd�z ) یعنی روز
آثار ترکها در خراسان و افغانستان
جومند
من این معنی رو از خود گنابادی ها شنیدم که گناباد یعنی کن آباد یعنی جایی که با کندن آباد میشه
در زبان لری بختیاری کلمه ی گن به دو معنی بکار می رود::گفتن، گویند - -
گوشه، کنار، جای
معنی نام بختیاری نشین گناوه
شهری در کنار آب
گن::کنار
اوه::آب است. دریا
گناباد::جای آباد. گن آواد
...
[مشاهده متن کامل]

بعد از فتح هند توسط نادرشاه و سپاهیان بختیاری به رهبری علی صالح خان بختیاروند
نادرشاه از ترس قدرت نیروهای لر بختیاری
بیش از 3000 خانوار از قوم لر بختیاری و از ایل هفت لنگ بختیاروند را به مناطق تربت جام. کاشمر. گناباد . بردسکن. چگنه نیشابور
کوچ دادند
رهبر این گروه از بختیاری ها علی صالح خان بختیاروند از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از ایل منجزی ایل بهداروند *بختیاروند. به لر
وند. بهلوروند. بیداروند*
امروزه در این مناطق کلمات لری بختیاری زیادی به کار می رود
شهر صالح آباد. خلیل آباد در خراسان

نسبت دادن معنی گناباد به گون اباد در زبان ترکی به نظر من صحیح نیست چون قدمت نام این شهر پیش از حضور اقوام ترک در ایران میباشد ولی از آنجا که اقوام ایرانی در خراسان مهاجرتهایی به سایر مناطق ایران داشته
...
[مشاهده متن کامل]
اند وبلعکس با ریشه ایرانی برای آن در نظر گرفت مثلا ممکن است مخفف گنبداباد بوده باشد یا کُناب اباد ( کُناباد ) که در زبان کردی امروزی یعنی مکانی که در آن حفره آب وجود دارد که چندان بی ربط به چاه ها و اب انبارهای این منطقه نیست این قاعده تبدیل گ به ک و ک به گ در برخی لغات دیگر مشهود است مانند کرد یا گرد _ سرکرد یا سرگرد _ کردان یا گردان

در زبان لری بختیاری به معنی
گن:: گویند . گفتن
آواد::آباد
گنآواد::گفتن آباد
gon avade
گن::گهدن. گوهدن

بپرس