گنگلاج گردیدن

لغت نامه دهخدا

گنگلاج گردیدن. [ گ ُ گ َ / گ ُ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) گنگ شدن. الکن شدن.فَدامة. فُدومة. تأتاءة. تَئْتاء. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

گنگ شدن . الکن شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس