گوزگانان

لغت نامه دهخدا

گوزگانان. [ گ َ ] ( اِخ ) ناحیتی است [ از خراسان ] آبادان و با نعمت بسیار و با داد و عدل و ایمن ، و این ناحیتی است کی مشرق او حدود بلخ است و تخارستان تا به حدود بامیان ، و جنوب وی آخر حدود غور است و حدبست ، و مغرب وی حدود غرچستان است و قصبه بشین است تا به حدود مرو و شمال وی حدود جیحون است... و از این ناحیت اسباب بسیار خیزد و نمد و حقیبه و تنگ اسب وزیلوی و پلاس خیزد. ( حدود العالم چ دانشگاه ص 95 ).
جوزجان ( به فتح یا ضم ج ) یا جوزجانان ناحیه باختری بلخ بود و سر راه مروالرود به بلخ قرار داشت. این ناحیه در قرون وسطی آبادترین و پرجمعیت ترین نواحی بلخ بود و شهرهای بسیار داشت که اکنون جز سه شهر که به نام های قدیم خوانده میشوند شهر دیگری از آنها باقی نمانده است. عمده صادرات این ناحیه پوست های دباغی شده بود که به سایر نواحی خراسان می بردند. آن سه شهر عبارت است از: میمنه که سر راه بلخ و در دومنزلی طالقان است و در قرون وسطی آن را یهودان و یهودیه می گفتند وغالباً مرکز جوزجان شمرده میشد... شبرقان که آن را «اشبورقان » و «اشبرقان » و «شبورقان » و «شبورغان » و «بسورغان » هم نوشته اند و در قرن سوم هجری یک بار مرکزولایت جوزجان بود... در شمال باختری شبورقان شهر اندخوی واقع است ، این اسم را جغرافی نویسان قدیم به صورت های مختلف «اندخد»، «ادخد» و «انخد» ذکر کرده اند. ( از سرزمینهای خلافت شرقی صص 448-453 ) :
نوبهار بلخ را در چشم من حشمت نماند
تا بهار گوزگانان پیش من بگشود بار.
فرخی.
کجاست آنکه فریغونیان ز هیبت او
ز دست خویش بدادند گوزگانان را.
ناصرخسرو ( دیوان ص 8 ).

فرهنگ فارسی

نام قسمتی از خراسان خاوری قدیم در حوالی ماورائ النهر میان مرو رود و بلخ و آن محدود بود از جانب خاور به بلخ و تخارستان و با میان از جنوب بحدود غور از باختر به غرجستان و از شمال حدود جیحون . این ناحیه در قرون وسطی آبادترین بخش بلخ بود و از شهرهای عمده آن میمه شبورقان و اندخوی را شمردهاند.
ناحیتی است آبادان و با نعمت بسیار و با داد و عدل و ایمن و این ناحیتی است کی مشرق او حدود بلخ است و تخارستان تا بحدود بامیان و جنوب وی آخر حدود غور است و حد بست و مغرب وی حدود غرچستان است و قصبه بشین است تا به حدود مرو و شمال وی حدود جیحون است .

پیشنهاد کاربران

بپرس