یک تهی

لغت نامه دهخدا

یک تهی. [ ی َ / ی ِ ت َ ]( ص نسبی ، اِ مرکب ) جامه یکتو چنانکه در ایام گرما پوشند. ( آنندراج ) ( غیاث ). جامه بی آستر :
بوستان کز ژاله پوشیدی قمیص یک تهی
این زمان از برف پوشیده قبای پنبه دار.
سعید اشرف.
|| پیراهن و زیرپیراهنی زنان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جامه یکتو چنانکه در ایام گرما پوشند جامه بی آستر
یک لا، یک لایی، جامه یک لا و نازک

فرهنگ عمید

۱. یک لا، یک لایی.
۲. ویژگی جامۀ یک لا و نازک.

پیشنهاد کاربران

بپرس