یک کلام


معنی انگلیسی:
fixed, fixed (as prices)

لغت نامه دهخدا

یک کلام. [ ی َ / ی ِ ک َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) با کلام واحد. || بی چانه. بی چک و چانه. بی مماکسه. بی خط خواستن مشتری از بایع. ( یادداشت مؤلف ). بی مُکاس. بهایی که فروشنده برای جنس خود به طور قطعی تعیین می کند و در آن تغییر و تخفیفی نمی دهد. || فروشنده ای که جنس را بدون چک و چانه فروشد.

فرهنگ فارسی

با کلام واحد بی چانه

مترادف ها

last (صفت)
قطعی، پسین، اخرین، آخر، اخیر، بازپسین، یک کلام

پیشنهاد کاربران

بپرس