اسم با حرف ف - صفحه 5

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

فرخ زند

مرکب از فرخ ( مبارک ) + زند، نام پسر علیمردان خان زند


پسر

فارسی
فرخ شاد

مرکب از فرخ ( مبارک ) + شاد، نام یکی از درباریان در زمان ساسانیان


پسر

فارسی
فرخ یسار

فرخ ( فارسی ) + یسار ( عربی ) دارای مال و ثروت خجسته و مبارک


پسر

فارسی، عربی
فرخان/farkhan/

نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی، نام پسر اردوان آخرین پادشاه اشکانی، موبدی در شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرخزات

صورت دیگری از فرخزاد، نام پدر آذرفرنبغ مؤلف دینکرت


پسر

اوستایی، پهلوی
فرخنده پی

فرخ پی


پسر

فارسی
فردان/fardan/

یکتا، یگانه


پسر

عربی
فرزدق/farzdaq/

ریزه ی نان، پاره های خمیر، گرده ی نان که در تنور افتد، ( اَعلام ) لقب ابوفراس همام ابن غالب ابن صعص ...


پسر

عربی
فرزن/farzan/

نام روستایی در نزدیکی هرات


پسر

فارسی
فرزنه/farzane/

نام روستایی در نزدیکی مشهد


پسر

فارسی
فرزیان

نام روستایی در نزدیکی بروجرد


پسر

فارسی
فرس من/farasman/

نام پادشاه گرجستان در زمان اردوان سوم پادشاه اشکانی


پسر

فارسی
فرستو/farastu/

نام پرنده ای که به آن پرستو، پرستوک و فرستگ می گویند، ( = پرستو )، ( در عربی ) خطاف مشهور است، پرست ...


دختر

فارسی

پرنده
فرشیدورد/faršid vard/

در شاهنامه نام برادر اسفندیار، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ) نام برادر اسفندیار که یکی از پهلوانان ای ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرشیم/farshim/

قسم، جزو


پسر

فارسی
فرطوس/fartus/

از شخصیتهای شاهنامه، نام مهندسی رومی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام مبارزی از لشکر ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرغار/farghar/

شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرغان/forghan/

نام شهری در ترکستان قدیم، فرغانه


پسر

فارسی
فرغانه/farghane/

نام شهری در ترکستان قدیم


دختر

فارسی

هنری
فرقد/farghad/

هر یک از دو ستاره فرقدی، هر یک از دو ستاره فرقدین


پسر

عربی
فرمد/farmad/

نام روستایی در نزدیکی طوس


پسر

فارسی
فرمین/farmin/

فرمان


پسر

فارسی
فرن/faran/

فراوانی، فزونی


دختر

فارسی
فرناس/farnas/

نیم خواب و خواب آلود، نام پسر فرناباذ یکی از درباریان اردشیر درازدست پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرناک/farnāk/

نام پادشاه کاپادوکیه، ( اَعلام ) نام سر دودمان پادشاهان کاپادوکیه که پس از اسکندر در آسیای صغیر حکو ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرند/ferend/

بسیار نرم و لطیف و زیبا، پرند، [استاد هنینگ این «فرند» را با «فرند» معرب «پرند» که اصلاً به معنی«حر ...


پسر

فارسی
فرنگیز/farangiz/

فرنگیس، دختر افراسیاب


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
فره وش/farahvash/

دارای هوش و ذکاوت، مرکب از فره ( شکوه ) وش ( پسوند شباهت )


پسر، دختر

فارسی
فرهت/farhat/

شأن، شوکت و شکوهمندی، فراهت صورت دیگری از فراهت


دختر

فارسی، عربی
فرور/farvar/

نگهداری کردن، پروردن، فرورد، فروهر، فره وش، ( اَعلام ) نام یکی از سرکشان ماد در زمان داریوش


پسر

فارسی
فرورتیش/farvartish/

نام یکی از پادشاهان ماد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فروهل/foruhel/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه رستم پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فروهنده/frohande/

نام فرشته ای است، نیکوسیرت و خوبروی


دختر

فارسی
فریانه/faryane/

شادی در خانه، نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی


دختر

فارسی
فریدالزمان

آن که در زمان خود یگانه و بی نظیر است


پسر

عربی
فریر/farir/

گیاهی خوشبو


دختر

فارسی
فریرو/fari ru/

دارای چهره زیبا و با شکوه، ( = فریچهر )، فریچهر


دختر

فارسی
فریس/faris/

مهربان، مهرورز


پسر

فارسی
فریمانه/farimāne/

منسوب به فریمان، دارای اندیشه خجسته، ( فریمان، ه ( پسوند نسبت ) )، منتسب به فریمان، ( اَعلام ) نام ...


دختر

فارسی
فرینو/farinu/

دارای شکوه و جلال، ( فرین، او /، u/ ( پسوند دارندگی ) )، ( اَعلام ) نام مزرعه ای در شاهرود


دختر

فارسی
فصیح الدین

دارای روشنی و فصاحت در دین


پسر

عربی
فصیح الزمان

آن که در زمان خود در فصاحت از همه بالاتر است


پسر

عربی
فصیح الملک

آن که در کشور خود در فصاحت از همه بالاتر است


پسر

عربی
فضیل/fazil/

دارای فضل


پسر

عربی
فغانیش

از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه هیتال در زمان حکومت پیروز یزدگرد پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
فغستان

از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر کید شاه هندوستان و یکی از زنان اسکندر مقدونی


دختر

فارسی
فلامک/falamak/

الماس صورتی رنگ، نوعی الماس


دختر

لاتین، هلندی
فلور/felor/

گل


دختر

فرانسوی

گل
فلورا/felora/

الهه گل ها و باروری، فلوریا، در رم باستان، الاهه گلها و بارآوری


دختر

لاتین

گل
فلک الدین

نام طایفه ای از کردان


پسر

عربی
فلک تاج

فلک ( عربی ) + تاج ( فارسی ) مرکب از فلک ( آسمان ) + تاج


دختر

فارسی، عربی
فلک وش

فلک ( عربی ) + وش ( فارسی ) مانند آسمان بلند و رفیع


دختر

فارسی، عربی
فلکناز/falak naz/

آن که موجب نازش آسمان است، بسیار زیبا، فلک ( عربی ) + ناز ( فارسی )، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز ...


دختر

کردی، عربی، فارسی
فور

از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه هند در زمان اسکندر مقدونی


پسر

هندی
فیروزان/firozan/

پیروزان


پسر

فارسی
فیونا/fiona/

گل سفید کوچک


دختر

لاتین

گل



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با فاسم دختر با ف