اسم پسر - صفحه 14

شریک خوب، صاحب اخلاق و رفتار نیکو، [ به = خوب، بهتر، خوبتر، شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار نیکو، تاش ...

بنده خداوند شنوا، بنده ی خدای شنوا، ( سمیع از نام های خداوند )

درستکار، صحیح العمل، ( دساتیر ) راست، درست، [از برخاسته های فرقه آذرکیوان ـ برهان چ، معین]

درخت سرو، ( اَعلام ) [= شیروان] ناحیه و ولایت قدیم، کنار دریای خزر، جنوب شرقی کوههای قفقاز، که امرو ...

دلیل و حجت دین، برهان دین، دلیل دین، حجت دین، ( اَعلام ) لقب بسیاری از اشخاص در تاریخ

نفس کامل و انسان نیکوکار، صاحب گفتار و کردار نیک، از شخصیت های شاهنامه، به معنی از خاندانِ «آثویه»، ...

خورشید، آفتاب، نام نود و یکمین سوره در قرآن کریم، ( اَعلام ) ) سوره ی نود و یکم از قرآن کریم دارای ...

کسی که از او یاری خواسته شود، از صفات خدا، ( در قدیم ) آن که از او یاری می خواهند، ( به مجاز ) از ن ...

سرنیزه، نابودکننده دشمن، نیزه، قسمت تیز نوک نیزه، نوکِ تیز هر چیز، ( اعلام ) ) سنان ابن ثابت [قرن ه ...

ترکیب دو اسم محمد و معید ( ستوده و بازگرداننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و معید

نیرومند، قدرتمند، توانا، دلیر، ( اَعلام ) ) یکی از خاندان ساسانی، ) نام سرداری در زمان شاپور دوم، س ...

ترکیب دو اسم علی و مهدی ( بلندمرتبه و هدایت شده )، از نام های مرکب، ( علی و مهدی )

نقش و طرح های تزیینی، آخرین، ( در صنایع دستی )، نقوش و طرح های تزیینی روی چوب، ( در قدیم ) انگشتر، ...

راست و درست، راست، درست

ترکیب دو اسم محمد و مهزیار ( ستوده و صاحب کوهستان )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهزیار

از پیامبران الهی، نام سومین پسر آدم و حوا، ( اَعلام ) پسر سوم حضرت آدم ( ع ) به روایت تورات، می گوی ...

ترکیب دو اسم محمد و بهراد ( ستوده و جوانمرد نیکو )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و بهر ...

پاک، مبارک، منزه، قدیس، ( در قدیم )، پاک و منزه، از نام ها و صفات خداوند

ترکیب دو اسم محمد و مسیحا ( ستوده و لقب حضرت عیسی )، از نام های مرکب، ا محمّد و مسیحا

ابر، میغ، توده بخار آب، توده ی بخار آب که به رنگهای سفید، خاکستری در آسمان دیده می شود

رهنده، رهاشونده، ( در عربی ) ( اَعلام ) نام پهلوانی در داستان سمک عیار، نام یکی از سرداران پارسی در ...

بسیار فهمیده و دانا، ( در قدیم ) بسیار دانا و فهمیده

رزمجو، مبارز، دلاور، ( از اوستایی، paršāna )

ترکیب دو اسم امیر و عبدالله ( پادشاه و بنده خدا )، امیر و پادشاهی که بنده ی خداست

اسب تندرو و نیرومند، اسبی که رنگ آن مایل به زرد باشد، ( در یونانی ) «سالامندرا» به معنی فرشته موکل ...

دارنده، دارا، ( = دارا )

سهم ها، بهره ها، تیرهای کمان، نصیب ها، قسمت ها

عزت دهنده، گرامی دارنده، از نام های پروردگار، از نام ها و صفات خداوند، ( اَعلام ) معز فاطمی لقب ابو ...

ارث برنده، میراث بر، از نام های خداوند، ( در فقه و حقوق ) آن که مال، مِلک یا مقامی را از کسی به ارث ...

ترکیب دو اسم امیر و مجتبی ( پادشاه و برگزیده )، از نام های مرکب، ا امیر و مجتبی، امیر و پادشاه برگز ...

زنده، کسی که برای چیزی وقت و زمان تعیین کند، ( عربی )، ( اَعلام ) ) نام مورخ و پژوهشگری از مردم قرط ...

منسوب به دارا، نام شهری در شیراز و شوشتر، ( اعلام ) ) نام شهری در شیراز در استان فارس، ) نام شهری د ...

به یاد بمان، ( به مجاز ) عزیز و گرامی، ( مان = ماندن، یاد )

ترکیب دو اسم امیر و پرهام ( فرمانروا و فرشته خوبی )، از نام های مرکب، ه امیر و پَرهام

دارنده اسب لاغر، نام جهان پهلوان ایرانی، ( = کرشاسپ و گرشاشپ )، به معنی دارنده ی اسب لاغر، ( اَعلام ...

برتر، بالاتر، بلندتر، نامی از نام های خدای تعالی، سوره ی هشتاد و هفتم از قرآن کریم، برگزیده از هر چ ...

سامان یافته، قابل احترام، مقدس

ترکیب دو اسم محمد و ادریس ( ستوده و درس خوانده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ادریس

پایدار، پاینده، جاوید، ثابت، ماندگار، آنچه دیر می پاید، ( در گیاهی ) ویژگی گیاهی که بیش از دو سال ع ...

نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی، ( = رائین )

نام رایج پادشاهان هندوستان، ( در قدیم ) مهاراجه، عنوان هر یک از افراد طبقه ای ممتاز در هند، شاه، ام ...

حکیم، دانشمند، دانا، عاقل، نام درختی ( توت )، [از برساخته های دساتیر ـ برهان چ، معین]، ( از برساخته ...

آرین، آریایی، ایرانی، آرین ( ایرانی، ایران )، ( اَعلام ) ) نام روستایی در قزوین، ) نام یکی از طایفه ...

سخن گو، خطیب، سخنران، گوینده، دارای توانایی سخن گفتن، گویا، ( در قدیم ) آشکارا، واضح، بیّن، ( در قد ...

نام پسر اردشیر سوم، پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام پادشاه ایران و پسر اردشیر سوم ( اخس ) که به دست ب ...

بنده ی خدای بازگرداننده، بنده ی خدای بازگشت دهنده

ترکیب دو اسم محمد و جاوید ( ستوده و جاودان )، از نام های مرکب، ا محمّد و جاوید

ترکیب دو اسم محمد و بشیر ( ستوده و مژده دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و بشیر

ارشک، ( = اشک و ارشک )

شایسته، لایق

ترکیب دو اسم محمد و نادر ( ستوده و کمیاب )، از نام های مرکب، محمّدونادر

سعادتمند، خوشبخت

ترکیب دو اسم محمد و ادیب ( ستوده و با ادب )، از نام های مرکب، ا محمّد و ادیب

ترکیب دو اسم محمد و راشد ( ستوده و دیندار )، از نام های مرکب، ا محمّد و راشد

داده خورشید، نام یکی از پادشاهان طبرستان، عدالت دوست، ( اَعلام ) نام چند تن از امیر زادگان و شاهزاد ...

هجرت کننده، آن که برای اقامت دائم از وطن خود به جای دیگری سفر می کند، هر یک از یاران پیامبر اسلام ( ...

نوعی کاج، صنوبر

نام پرنده ای کوچک به رنگ سیاه، سار، ساری، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در آواز ابوعطا، نام سازی مثل ...

یکی از پهلوانان داستانی ایرانی پسر گودرز، داماد رستم و پدر بیژن است، داماد رستم و پدر بیژن، برای آو ...

ترکیب دو اسم امیر و مرتضی ( فرمانروا و برگزیده )، از نام های مرکب، امیر و مرتضی

نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد، ( اَعلام ) نام رشته کوهی که از ...

ترکیب دو اسم علی و طاها ( شریف و نام پیامبر )، از نام های مرکب، علی و طاها ( طه )

ترکیب دو اسم محمد و حمزه ( ستوده و شیر بیشه )، از نام های مرکب، ا محمّد و حمزه

همدل، همپایه خورشید، [مِهر = مهربانی، محبت، تاش ( ترکی ) ( = داش ) این کلمه به آخر اسم ها اضافه می ...

ترکیب دو اسم امین و طاها ( امانتدار و نام پیامبر )، از نام های مرکب، ی امین و طاها ( طه )

منسوب به پاک، طاهر و پاکیزه، تمیز و مرتب، طاهران

آریایی، ایرانی، [آیر = آریا، ایران، یک /، ik / ( پسوند نسبت ساز ) ] آریایی

ترکیب دو اسم محمد و حامی ( ستوده و حمایت کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و حامی

پایدار، جاویدان، ماندگار، کسی که در محدوده زمان نمی گنجد، ( به مجاز ) جاودانه

شرافت، شخصیت، فضیلت، ( در قدیم )، بند، ریسمان، طناب، ( به مجاز ) حفظ، نگه داری، ( به مجاز ) شرافت و ...

برتری دانش، اخلاق، و هنر، لطف، توجه، رحمت، برتری در دانش، اخلاق و هنر، دانش و معلومات، لطف و توجه و ...

ترکیب دو اسم محمد و بصیر ( ستوده و آگاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و بصیر

باغبان بویژه نگهبان باغ انگور، ( = رَزبان )

ترکیب دو اسم حسین و طاها ( نیکو و نام پیامبر اسلام )، از نام های مرکب، حسین و طاها ( طه )

ترکیب دو اسم محمد و کمال ( ستوده و نهایت )، از نام های مرکب، ا محمّد و کمال

ترکیب دو اسم امیر و حیدر ( فرمانروا و شیربیشه )، از نام های مرکب، امیر و حیدر

نام دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال، ( اَعلام ) از دریاچه های بزرگ جهان، در جنوب شرقی قزاقستان و ...

بازگشتن، عالم آخرت، ( در ادیان ) زنده شدن دوباره ی انسان بعد از مرگ تا در روز قیامت به اعمال او رسی ...

ترکیب دو اسم محمد و فهیم ( ستوده و دانا )، از نام های مرکب، محمّد و فهیم

نام چندتن از صحابه حضرت رسول، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابه، به فتح سین

بی باکی، دلیری، حالت ترس نداشتن از چیزی یا کسی در انجام کاری یا گفتن مطلبی

ترکیب دو اسم امیر و متین ( فرمانروا و با وقار )، امیر و پادشاه محکم و استوار و با وقار