تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

با احترام به همه ی دوستان خوبم به جای عامل ترساننده بهتر است از "درس عبرت" استفاده کرد که ترجمه ی متون مختلف کاربردی تر است. fining him will be a de ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

sympathy: همدردی empathy: همدلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

موفقیتی توی مشت کسی بودن. ( قطعی بودن ) The Democratic Party is behaving as if victory was already in the bag.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

باید بسوزی و بسازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

استعلام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

متخصص شدن، تخصص گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

she soon tied herself up in knots خیلی زود دست و پایش را گم کرد. ( گیج شدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ارزشمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

محدود تر

پیشنهاد
٥

ساخته ی ذهن کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشاوران روابط عمومی ( کسانی که به افراد یا مقامات سیاسی مشاوره می دهند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزشمند ترین ( در برخی متون )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گوشمالی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجابت دعا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

محکم چسبین به چیزی مثل رسم و رسوم یا حتی از نظر فیزیکی. حفظ کردن چیزی they held on to their social hierarchies and traditions Hold onto the railing s ...

پیشنهاد
٤

جان کندن، سخت کار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

شکر گزار نعمت هایت باش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رایج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

هیچوقت نگو نمیشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جان کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

که اینطور !

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

English is one language that is particularly * fond of adding to its large vocabulary انگلیسی زبانی است که علاقه خاصی به افزودن واژه به واژه نامه بزر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Immeasurably small

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

bounty abounding

پیشنهاد
١

تاثیر زیاد گذاشتین دست روی نقطه ضعف گذاشتن هم خوبه ولی مورد اول بهتره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اول شدن در راس قرار گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کار های ناروا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

el momento de la verdad : معادل اسپانیایی این واژه از این عبارت اسپانیایی تحت عنوان Calque در زبانشناسی گرفته شده که در این شیوه ی گرفتن واژه از زبان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

lay off fast food غذای فوری ( فست فود ) را بذار کنار.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

احتمالاً

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با در نظر گرفتن اینکه. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به حق مورد تایید محقّ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مرکز توجه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منجر به بی ثباتی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از زیر مسؤلیت شونه خالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نابرابری اجتماعی

پیشنهاد
١

نقطه ی عطف

پیشنهاد
١

misunderstanding

پیشنهاد
١

کسی را آلت دست قرار دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منعقد ( بسته ) شدن ( قرارداد ) رسیدن به ( توافق )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در جایگاه فعل: در یک سری از متون طبقه بندی کردن هم معنا می دهد: مثلا برای جدا کردن زیر رشته های مختلف موجود در یک رشته.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تو آدم رکی ( صادقی ) هستی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پر تنش، استرس زا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

He has a golden touch شانسش خوبه، سکه میزنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Many organizations that produce public art have limited funds. The city often fund public art projects.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هنری است ، در هر رسانه ای که عملکرد و معنای آن هنر را برای عموم مردم تولید میکند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده The Environmental Protection Agency

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حقیقت را گفتن

پیشنهاد
١

سیلی نقد به از حلوای نسیه است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نظر گرفتن، مورد توجه قرار دادن Take, for example, the Strategic Arms Reduction Treaties ( START ) signed between the United States and Russia به ع ...

١