علیرضا حسن زاده

کانون چیزی یا فعالیتی بودن مرکز چیزی یا فعالیتی بودن a place or situation where a lot of a particular activity, especially an unwanted or unpleasant ...

وانمود تظاهر حمایت ظاهری بدون عمل ( به نظرم معنی چاپلوسی و تملق نمیدهد )

بر باد دادن ( امید یا نقشه ) to cause someone or something, usually a plan or hope, to fail or to be affected very badly

بر باد دادن ( امید یا نقشه ) to cause someone or something, usually a plan or hope, to fail or to be affected very badly

این اصطلاحی است که زمانی بکار میره که شما میخواهید اصلاحاتی انجام بدید ولی در این حین قسمت های خوب و مفید رو از دست میدید از دست دادن عنصر اساسی با ط ...

این روزها هیچ شغل تضمینی وجود ندارد.

بازیگر آنقدر حواس پرت بود که دیالوگ هاش رو اشتباه می گفت.

این قانون شامل بخش هایی بود که برای حفظ وضع موجود طراحی شده بود.

در همین حال، برای تخمیر آن، زنان قبیله ای پیرتر، مانیوک بیشتری را جویده و آب آن را درون یک کاسه تف می کنند.

امریکایی ها در حال حاضر روزانه ۸۶ میلیون پوند گوشت مصرف می کنند.