پیشنهادهای مریم سی سی (٤١)
ادغام مجدد
Grounda for an appeal دلیلی برای درخواست
امدادگر
State - owned enterprise سرمایه گذار دولتی
مستاجران
مترادف است با confess
Was due to قرار بود
1. ساختن یک ساختمان 2. نوشتن یه چیزی روی یک تیکه کاغذ و زدن آن بر روی دیوار 3. راه انداختن چیزی مثل چادر مسافرتی 4. قبول شرایط بد یا رفتار بد
برقراری آغاز مثلا strike up a friend ship برقراری رابطه یا دوستی
وام مسکن گرفتن برای مثال . I do not to take out a mortgage نمیخوام وام مسکن بگیرم.
دستور دادن
صدلی خیلی بلند
Tuning the instrument کوک کردن ساز
ملاقات کسی به صورت تصادفی
قاطعانه
توضیح دادن
سرو کار داشتن با مسائلی که
در آن زمان
برای emailهم بکار برده میشود ایمل برگشت داده میشود the email will bounce
حاکم
Letting out گشاد کردن
Letting down بلند کردن لباس
Live up expectations برآورده کردن انتظارات
Dispense with somebody or something صرفنظر از کسی یا چیزی
Comment
Spectacles عینک
He gets upset if he feels people are criticising him. او ناراحت میشه اگه احساس کنه که مردم ازش انتقاد میکنن!
Nomadic and sedentary چادر نشین ( کوچ کننده ) و یکجانشین بطور مثال در گذشته شکارچیان چادرنشین بودند چون دایما در هر کوچ کردن بودن و کشاورزان یکجا ن ...
Gradually started using آغاز به استفاده به آرامی Phase in a compeletly new system of office admininistration.
کم اهمیت شدن فراموش شدن
منشی
=personal assistant someone who works as a secretary for one person
همیشگی
انسانی Humanitarian catastrophe فاجعه انسانی
Protection
محبوب شدن To be going down a treat
معافیت مالیاتی
Mesmerise امریکن mesmerize است.
محلی
پیش رفتن If everything works out well
کنار گذاشتن مساله ای