پیشنهادهای محدثه مُلائی (٥٢)
[حقوق] صادر کردن؛ صدور؛ موضوع؛ مسئله؛ اولاد؛ اخلاف
[حقوق] صلاحیّت؛حوزه یا قلمرو قضایی
[حقوق] اسناد، ابزار، وسایل
[حقوق نفت و گاز] برچیدن، رهاسازی
واهی
[حقوق] تکمیل کردن؛ ملحق کردن؛ تکمله؛الحاقیه؛ ضمیمه؛ متمّم؛ مکمّل
[حقوق]مضیّق، محدود برای مثال برای تفسیر مضیّق از قوانین از عبارت Narrow interpretation بهره می گیریم.
[حقوق] نسخ کردن؛ لغو کردن؛ جایگزین شدن؛ متوقّف کردن؛ به حالت تعلیق درآوردن
[حقوق و حقوق بین الملل] حسن نیّت؛ مترادف: bona fide
اصلاحات
شبه semi - state : شبه دولتی semi - Judicial :شبه قضایی
سنگ معدن، سنگ دارای فلز
[حقوق] رویّه قضایی
سفسطه ها، مغالطات، استدلالات سفسطه آمیز، دلایل غلط
[حقوق] احضاریّه، قرار جلب
[حقوق] جمع بندی استدلالات یا جریان دعوی توسّط قاضی یا وکیل برای هیئت منصفه
[حقوق] تکمیلی؛ اضافی؛ الحاقی
تأکید
بانک صادر کننده؛ بانک گشاینده اعتبار، بانک بازکننده اعتبار
[حقوق] محکومیّت متّهم بدون حضور هیئت منصفه
[حقوق] فیصله دادن؛ قضاوت کردن؛ رسیدگی ( قضایی ) کردن؛ حکم قطعی دادن
[حقوق] موضوع مورد اختلاف؛ موضوع متنازع فیه
اصلاحیّه ها
تشابهات، مشابهت ها
[حقوق بین الملل]: قرارداد ارفاقی ( میان بدهکار یا ورشکسته با بستانکاران ) همچنین مترادف : ( composition ( with creditors
وحدت، اتّحاد
[حقوق] ایراد ماهوی؛ ایراد در ماهیّت دعوی
[حقوق] حق یا ادعای مشترک؛ ترافق؛ تقارن
اِقطاع
[حقوق] اعتبار امر مختوم؛ ممنوعیّت طرح مجدّد دعوی مختومه
( ius ( var. jus : [حقوق]نظام حقوقی؛ مجموعه قوانین؛ حقوق؛ حق؛ عدالت؛ انصاف؛ قدرت؛ اختیار؛ قاعده؛ شغل وکالت؛ دادگاه
[حقوق] موضوع حقوقی
[حقوق] تحلیف؛ سوگند دادن؛ سوگند یاد کردن
[حقوق]علّت جدید و مستقلّی که جایگزین علّت اصلی شود؛ قوّه قاهره
لغو، ابطال، صرف نظر، چشم پوشی، از بین بردن
شبه دولتی
[حقوق نفت و گاز] دوغاب، مادّه آبکی
مرگ و میر، متوفّیّات، میرش، بشریّت
بازسازی
تضمین های بیشتر
صالح، شایسته، دارای سر رشته
شکایت
فرم دعوت نامه
حیاتی
دنباله، تکّه، انتها، تعقیب، پس مانده، پسماند
[حقوق] سهام سرمایه ای منتشره
[حقوق] دستور توقیف دادرسی؛ دستور توقیف اجرای حکم
[حقوق] فعل شخص ثالث یا عامل دیگری که رافع مسئولیّت باشد؛ قوه قاهره
اتباع بیگانه
پیش بینی استقرایی، دیدگاه استقرائی