پیشنهادهای محسن پاشنا (٨٦)
تحصیلات رسمی مدرسه ای ( در مدرسه ) Al's dad has only a few years of schooling
. To render something OR somebody impossible/harmless/unconscious/etc. چیزی یا کسی را غیرممکن کردن/بی ضرر کردن/بی هوش کردن
Noun:فرد طرد شده/فرد منفور Adjective: منفور/طردشده
1 - کالای مرجوعی ( کالا های ایراد دار که معمولا به بهای ارزان تر فروخته میشوند ) 2 - فرد طرد شده/فرد منفور=Outcast/Pariah
دگراندیش
پاکسازی نژادی racial purging=racial cleansing
کارگر یدی ( کارگری که کارش وابسته به قدرت فیزیکی زیاد است. از کولبر گرفته تا کشاورز و باغبان و کارگر ان حرفه ای و غیر حرفه ای ساختمان )
دست ساز ( چیزی که با مهارت ساخته شده )
پول قلمبه دادن ( معمولا برای چیزی با کیفیت خیلی بالا یا چیزی که تقاضای زیادی در بازار دارد )
ساعت پاندولی یا آونگی
نگاه کورکورانه و سطحی کردن به یک موضوع ( بطور عمدی در حالی که میدانیم نگاه کورکورانه مان اشتباه است ) The principal is turning an blind eye to smoki ...
کرسی مجلس To win/gain/lose a seat* parliamentory/Senate sear*
از نظرها دور شدن/از نظرها محو شدن
دو موتوره
پر زحمت/پر گیر و دار Synonym =demanding
یک مجموعه از قطعات جداگانه که برای سرهم کردن اماده شده است ( مانند اسباب بازی ها )
دست نخورده و بی استفاده ماندن
خاک خوردن
دست به دست شدن درون یک خانواده ( معمولا یک چیز با ارزش )
محدوده عاری از تردد وسائط نقلیه ( هیچ وسیله نقلیه اجازه ندارد وارد این محدوده شود - مثل منطقه بازار پانزده خرداد در تهران )
علائم رانندگی
حاشیه توقف اظطراری
معنای دقیق آن "بهره وری" است و با کارایی و اثر بخشی تفاوت دارد. بهره وری نرخی است که از مقایسه ورودی ( زمان، پول، انرژی. . . ) با خروجی ( تعداد محصول ...
- چم و خم To deal with the cut - and - thrust of business: دست و پنجه نرم کردن با چم و خم های تجارت
چند وجهی/چند بعدی ( فردی که توانایی انجام بیش از یک کار را دارد ) A multi - faceted worker can do more than just one job.
۱ - کرم کتاب نوعی حشره است که کتاب رو میخورد ۲ - کسی که عاشق کتاب خوندن است ( کرم کتاب خوندن )
جایگذاری محصول/تبلیغ نامحسوس:یک روش تبلیغاتی که در آن محصول یک شرکت در یک فیلم یا شوی تلویزیونی به عنوان بخش واقعی از صحنه ها نشان داده میشود. نمونه ...
جامعه مصرف گرا جامعه مصرف زده
از همنشینی و معاشرت با کسی لذت بردن
شروع کردن یک رابطه
یه لقمه زدن ( مقدار کمی غذا را سریع خوردن )
دهان را آب می اندازد
خوردن یک میان وعده کوچک و سریع
جلوی اشتهای کسی را گرفتن Don't have any more chocolate – it'll spoil your appetite
غذای بیرون بر ( در رستورانها )
- به صرف شام و نوشیدنی پذیرایی کردن - سور دادن
از بحر کردن چیزی ( چیزی را بخوبی حفظ کردن یا فهمیدن )
متکی به خود
1 - هم اتاقی ۲ - هم خانه= ( flatmate ( Breitish English
پرورش دادن ( غذا دادن به علاوه مراقبت کردن ) یک بچه یا یک گیاه
*ترسناک - وحشتناک *خیلی بد - افتضاح ( informal )
ست کردن و هماهنگ کردن لباسهای مختلف برای پوشیدن یک دست لباس
بلند نظر وسیع فکر
لباسهای فشن و طرح دار پوشیدن، معمولا برای رویدادها یا اهداف خاص
دزد
آلاینده Greenhouse gases emissions
Bond with some one پیوند برقرار کردن با کسی ( منظور یک رابطه نزدیک و محکم است )
طرفداران پروپاقرص
مصرف بی رویه ( مصرف بیش از حد نرمال ) Effect of the verconsumption of water on the environment
با خودت عهد ببندی که کاری را انجام بدی ( مثل عهد هایی که موقع تحویل سال با خود میبندیم برای انجام کارهای جدید )