پیشنهادهای Aydin Jz (٤٤)
املای دیگر کلمه Favor
دست خدا با جماعت است, امنیت در گروه است
فکر نکردن به آینده و انجام کارهای آزادانه "طوری که انگار هیچ فردایی وجود نداره"
درخواست و خواهش مودبانه، کلاه به دست گرفتن ( بخصوص برای پول )
نور چشم کسی بودن, عزیز بودن mike's old friend is the apple of his eye: دوست قدیمی مایک نور چشم اوست ( برایش خیلی عزیز است )
طفره رفتن از حقیقت.
اقدام کردن برای بهبود وضعیت کسی یا چیزی, بهتر کردن اوضاع. به دو شکل دیگر نیز می آید: Whip into shape Lick into shape
عمل دخول ( سکس )
آویزان شدن از لبه ی تیز پرتگاه! قرار گرفتن در موقعیتی مظطرب و ناامید کننده, به لبه ی پرتگاه رسیدن!
از دل کسی در آوردن , you behaved so angrily with her go and make amends تو خیلی با عصبانیت باهاش رفتار کردی, برو از دلش در بیار!
محدود کردن اعمال آزادانه فرد, مجبور کردن کسی به رفتار عادی مثل عام مردم, درون جعبه محدود قرار دادن!
با خشونت رفتار کردن
صاحب مقام, پشت میز نشین, صاحب صندلی ریاست
باز کردن موهای گره خورده از هم I teased my sister hair out after she washed her hair من موهای خواهرم رو از هم باز کردم بعد اینکه موهاشو شست
محسوب کردن, محسوب شدن, قلمداد کردن, رقم زدن, شامل شدن
کپی برابر اصل
ملکه
رو برگرداندن, پشت کردن به کسی never turn your back on me هرگز روتو ازم برنگردون! ( بهم پشت نکن )
بهانه و فریب برای انجام ندادن کاری
مجموعه حکومت هایی که به وسیله یک نفر اداره میشود مونوکراسی یا حکومت تک سالاری میگویند. حکومت های استبدادی و دیکتاتوری
اطلاع رسانی کردن, خبر دادن
سکس سه نفره
اجسامی با سرعت صوت ( 1220kmps )
دقت کنید که این لغت دو تا تلفظ داره, یکی برای اسم و یکی برای فعل: ( kantest ) مشاجره, بحث و جدل, رقابت, ستیز ( kəntest ) بحث و جدل کردن, رقابت کردن ...
اقناع کردن, بسندگی, احساس رضایت از شرایط موجود
عقیم کردن, عقیم سازی
سطح پایین, بی کلاس
اصطلاحات و جوک های زیر نافی
ابراز علاقه, روابط عاطفی
نُقل, اسمارتیز, تکه های رنگی کوچک شکر برای تزئینات
اعضای فامیل
مرتب کردن, ترتیب دادن, نظم دادن
بی حساب و کتاب, بیش از حد معمول, افراطی
The piece used to play chess and the board witch the game is played اینجا هدف آموزشه, بخاطر درست بودن یا نبودن ترجمه ها بحث کنید نه یکه تازی سر همدی ...
راه های رو گذر یا زیر گذر در مکان های پر ترافیک و بین شهرهای شلوغ که به منظور کنترل بیشتر ترافیک ساخته میشوند
بسته, قطعه, تکه, دسته ای از اشیا که کنار هم بسته شده اند یا در کنار هم مجموعه ای را تشکیل میدهند we can see a block of seats in the stadium ما میتون ...
بیرون کردن کسی که به یه سیستم ارتشی یا نظامی خدمت میکنه, از خدمت برکنار کردن, عزل درجه های نظامی ( این لغت صرفا برای مشاغل و امور نظامی استفاده میشه ...
رفیقی دوست داشتنی, صمیمی, شوخ طبع و خوشرو که هر کسی میخواد یکی از این جور اشخاصو بین رفیقاش داشته باشه. ( به معنی آدم احمق و پر حرف نیست:/ )
سایبان جلوی در ورودی
جرم
محل زندگی, محل اقامت, سکونتگاه, منزل, خانه کوچک
( accomplished fact ) عبارتی فرانسوی برای وقتی که کاری انجام شده و دیگه نمیشه بعد از اون به شرایط قبلی برگشت. یعنی کاری که شده و جبران پذیر نیست i ...
قسمت برجسته کف دست شبیه به پاشنه ( نقاط برجسته بالای مچ دست )
تصویرات کوچک بیانگر ویدیو یا تصویری بزرگتر. مثل عکسی که قبل از شروع ویدیویی در یوتیوب مشاهده میکنید