تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

مواجه شدن با ( سخت بودن مواجه شدن با چیزی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

We use already to say that something happened sooner than expected. چه در گذشته و چه در حال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

Unexpected

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

Unmixed with anything else

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

تفاوت جزئی در چیزی Ex. Some words have many shades of meaning. بعضی کلمات تفاوت های جزئی بسیاری در معنا دارند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

goof off , mess about

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

Ex. Tom spent too much time goofing off and failed his exams

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

معادل wash up در انگلیسی آمریکایی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فرد فعال و پرکار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

منفور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تقلب کردن