پیشنهاد
٣

little did somebody know/realize/think ( اصطلاح ) در دیکشنری انگلیسی: Used for saying that someone does not know/realize that something is true تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

little did somebody know/realize/think ( اصطلاح ) در دیکشنری انگلیسی: Used for saying that someone does not know/realize that something is true تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

little did somebody know/realize/think ( اصطلاح ) در دیکشنری انگلیسی: Used for saying that someone does not know/realize that something is true تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

little did somebody know/realize/think ( اصطلاح ) در دیکشنری انگلیسی: Used for saying that someone does not know/realize that something is true تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Let ( someone/something ) go : ترک کردن یا رها کردنِ چیزی یا کسی تعریف در دیکشنری انگلیسی : To stop holding someone or something : ترجمه : دست کشی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Let go : ترک کردن _رها کردن _ول کردن_اخراج کردن_مرخص کردن_ آزاد کردن *دقت کنید یک اصطلاحه و Let در اینجا به معنای اجازه نیست * Let ( someone/someth ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Let go : ترک کردن _رها کردن _ول کردن_اخراج کردن_مرخص کردن_ آزاد کردن *دقت کنید یک اصطلاحه و Let در اینجا به معنای اجازه نیست * Let ( someone/someth ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

تفاوت جزئی _ مرز باریک ( اصطلاح ) مثال : 1 - hate, love , such a fineline ( دیالوگ یک فیلمه ) ترجمه: تنفر ، عشق ، چه مرز باریکی 2 - There's a f ...

پیشنهاد
٢٤٣

یک اصطلاح به معنی کسی و خیلی زیاد دوست داشتن ( به اندازه ی اینکه برم تا ماه و برگردم دوستت دارم ) معادل در فارسی : خیلی دوستت دارم قدر یک دنیا دوستت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

عزیز دلم , عزیزم , قند عسلم ، جانا ( معادل کامل نمیشه براش پیدا کرد در واقع یک جور خطاب محبت آمیز یا عاشقانه است )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

Drag ( someone/somethings/somebdy ) down خسته و مغموم کردن ، افسرده کردن باعث بشی کسی احساس ناراحتی یا ضعیف بودن کنه You drag me down تو منو نارا ...