ترجمه‌های سعید پارساپور (٣٩)

بازدید
٢٣
تاریخ
٤ سال پیش
متن
He is just a flunky of the Party secretary.
دیدگاه
٠

او فقط نوکر دبیر حزب است.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I recall " flunky" named by Confucius.
دیدگاه
٠

من "نوکر" خطاب کردن ( نام بردن ) توسط کنفسیوس را بخاطر می آورم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Damned! You unpatriotic flunky, get ready for your death!
دیدگاه
١

لعنتی! نوکر بیوطن ، برای مردن آماده شو.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Urge incontinence is when you suddenly need to pass urine desperately, but aren't able to reach the toilet in time.
دیدگاه
٠

شتاب در بی اختیاری زمانی است که شما ناگهان ، نیاز به دفع ادرار دارید ، اما تحمل رسیدن بموقع به دستشوئی را ندارید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
For the past year, she has suffered from incontinence, but her kind next-door neighbour has done regular washing for her.
دیدگاه
٠

طی سال گذشته ، او از بی اختیاری رنج میبرد ، گرچه همسایه مهربان وی ، مدام او را شستشو داده است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Incontinence is not just a condition of old age.
دیدگاه
٢

بی اختیاری فقط منحصر به سن پیری نیست

تاریخ
٥ سال پیش
متن
President Franklin Roosevelt and his wife Eleanor Roosevelt were akin, but only distantly.
دیدگاه

پرزیدنت فرانکلین روزولت و همسرش الینور روزولت خویشاوند بودند، اما فقط دور.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The odds are that he will not arrive today.
دیدگاه
٥

احتمال غالب اینست که او امروز نخواهد رسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A fabulous breakfast matters more than anything else.
دیدگاه
٦

یک صبحانه بیاد ماندنی ( ناب ) به هر چیز دیگری می ارزد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She wasn't planning to take the job, but the company made her a fabulous offer.
دیدگاه
٣

او تصمیمی برای پذیرفتن آن شغل نداشت ، با وجود این شرکت پیشنهادی باور نکردنی به او داد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
But the drive to constrict the activities of minority religions is unlikely to have the desired result.
دیدگاه

اما انگیزش به کاستن از فعالیتها نزد اقلیتهای دینی، بنظر تاثیر مطلوبی نداشته است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The drug causes the blood vessels to constrict.
دیدگاه
٥

این دارو موجب تنگی عروق میشود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A dragonfly sows its eggs while skimming the surface of the water.
دیدگاه
٠

یک سنجاقک هنگامی که در تماس با سطح آب قرار دارد، تخم ریزی میکند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He has been accused of skimming the cream off the economy.
دیدگاه
٣

او به سودجوئی اقتصادی متهم شده است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The ancient astronomic observatory, about 80 kms northeast of Skopje, is more than 000 years old.
دیدگاه
١

رصدخانه نجوم باستانی، در حدود 80 کیلومتری شمال شرقی اسکوپیه، بیش از 000 سال قدمت دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
To measure astronomic distances one takes as a unit that distance which light travels in a year.
دیدگاه
١

برای سنجش فاصله های نجومی ، واحدی که که میتوان بعنوان نمونه در نظر گرفت ، فاصله ای است که نور در مدت یکسال می پیماید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her question probed my thinking on the matter.
دیدگاه
١٣

سوالش مرا به فکر بررسی و پرس و جو پیرامون موضوع واداشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Abruptly the group ahead of us came to a standstill.
دیدگاه
٥

گروهی که جلوی ما قرار داشت ناگهان متوقف شد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He bought deli sandwiches with strange-looking sliced meats inside.
دیدگاه
٢

او ساندویچهائی خرید که برشهای گوشت درون آنها ظاهری غیر عادی داشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He hit me plumb on the nose.
دیدگاه
١

او درست به بینی من ضربه زد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The external wall is out of plumb by half a metre.
دیدگاه
٠

دیوار بیرونی بمیزان نیم متر از خط تراز ( شاقول ) خارج است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She learned to wire and plumb the house herself.
دیدگاه
٠

او آموخت که خانه اش را شخصاٌ سیم کشی و لوله کشی کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She sputtered a hasty apology.
دیدگاه
١

او با دست پاچگی و تته پته عذر خواهی نمود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He drank his whiskey almost bottoms up.
دیدگاه
٤

او ویسکیش را تا ته سرکشید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Letting him run sticks in my craw.
دیدگاه
٠

اینکه بزارمش بره ، نمیتونم هضمش کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her criticism really stuck in my craw.
دیدگاه
١

از ایراد اش واقعاٌ دلگیرم ( نتونستم هضمش کنم )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The idea of one human being having ownership of another is outrageous.
دیدگاه
١٥

این ایده که انسانی مالکیت بر انسان دیگری را دارا باشد ظالمانه است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He flirts outrageously with his female clients.
دیدگاه
٢

او وقیخانه با مشتریان مونثش لاس میزند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Car-parks are few, crammed, and outrageously expensive.
دیدگاه
٢

توقف گاه های خودرو کمیاب، پر ازدحام و بی اندازه گران است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He criticized them for dressing outrageously and posing pretentiously.
دیدگاه
٢

او از آنها برای لباسهای وقیحانه و حالت های خود نمایانه شان انتقاد کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Leila kept smiling her outrageously cute smile.
دیدگاه
٠

لیلا خندید ، لبخندی بغایت زیبا

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The style prevails and picks up momentum.
دیدگاه
٠

طرح پیشرو و دارای حرکت شتابدار رو به جلو میباشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The campaign for reform should start to gather momentum in the new year.
دیدگاه
-١٠

در کارزار برای تغییرات ، لازم است از نیروی جهشی در سال نو بهره گرفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She gave fresh momentum to the campaign.
دیدگاه
٢

با حضورش صحنه تبلیغاتی را توانی تازه بخشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Ironically, his constantly ailing wife outlived him by twenty years.
دیدگاه
٦

در کمال شگفتی همسر دائمی و رنجور وی 20 سال بیش از او زندگی کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The play ended ironically.
دیدگاه
٢٣

بازی بصورت غیر مترقبه ( غیر منتظره ) پایان یافت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Be like an island that no flood can engulf.
دیدگاه
٠

همچون جزیره ای باشید که هیچ سیلی، توان غلبه بر آنرا نداشته باشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Finally the flame would engulf his head and he'd explode in a furious orange ball of flame.
دیدگاه
٠

در آخر شعله آتش سرش را در بر گرفته و شعله بصورت توده ای نارنجی او را از پای درخواهد آورد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The events and power struggles which engulf them result in kidnapping, jealousy and romance!
دیدگاه
٠

رخدادها و درگیریهای قدرت، که آنها را احاطه می نماید ، به آدم ربائی، حسادت و پدیده های احساسی منجر میشود