دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣٦,٨٩٨
رتبه در دیکشنری
١١٠
لایک
٣,٧٩٦
دیسلایک
٥٤٢
جدیدترین پیشنهادها
٢ سال پیش
٠
یا janky؛ صفت، به معنی بسیار ضعیف و بی کیفیت در اصطلاح عامیانه ( مثلاً در مورد اجناس ) : آشغال!
٢ سال پیش
٣
حوزه های محتوایی محدوده موضوع مطروحه در یک طرح یا تحقیق
٢ سال پیش
٠
هم آنتالپی، دارای آنتالپی برابر ( ثابت )
٢ سال پیش
٣
سنجه ( معیار یا وسیله سنجش )
٢ سال پیش
٩
غیر معقول، غیر منطقی
جدیدترین ترجمهها
٥ سال پیش
Ask Simon to cook the meal? Come off it, he can hardly boil an egg!
٤
از سیمون میخواهید غذا بپزد؟ بیخیال! او حتی نمی تواند یک تخم مرغ را آب پز کند!
٥ سال پیش
He's tried several times to come off cocaine.
٣
او چندین بار سعی کرد تا کوکائین را ترک کند.
٥ سال پیش
If you keep rubbing, the paint will come off.
-٢
اگر به دست کشیدن روی آن ادامه دهید، رنگ آن کنده خواهد شد.
٥ سال پیش
The party has drifted too far from its socialist ideals.
٠
این حزب، از اهداف میهن پرستانه خود بسیار فاصله گرفته است
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
٠
رأی
١
پاسخ
٦٧
بازدید
٠
رأی
ihracat gümrükleme تلفظش هم تقریباً میشه: "ایحراجات گؤمرؤکلهمه"! (تلفظ "ؤ" یه چیزی بین اُ و او؛ به فارسی نوشتنش یه کم سخته!)
٥ ماه پیش