پیشنهادهای سعید منتظری (١١)
امکان دادن، موقعیت ایجاد کردن مثال: گر نکردی رحمت و افضالتان در شکستی چوبِ استدلالتان مثنوی، دفتر اول
با توجه به این بیت اگر چه زوبع و استادِ جمله ست چه داند حیله ریب المنون را؟ بسیار نکته دان و حیله گر مناسب تر است
در ادبیات عرفانی کنایه از آبادیهای جهان که فانی است مثال : ای نسیمِ منزلِ لیلی خدا را تا به کِی رّبع را بر هم زّنّم اِطلال را جیحون کنم حافظ
جمع عَرَض
1 - اصل و ذاتِ هر چیز که در نهایت به ذات باری تعالی برمیگردد به همین علت همیشه مفرد به کار می رود 2 - ماهیت و ویژگیهای یک پدیده، مثال: یک میز حداقل ...
قابل اتکا مثال: پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود
تمایل داشتن، اشتیاقِ سوزان چون نباشد عشق را پروای، او او چو مرغی ماند بی پر، وایِ او
روال طبیعی ( روتین ) ، مورد نظر مثال: در عجب افناد کاین معهود نیست این ز ِغیب افتاد بی مقصود نیست مولانا
شکل ظاهری هر چیز مخالف جوهر
در فقه: پیروی کردن زن از شوهر در امور زناشویی
( جمعِ عَرَض ) آنچه که در جهانِ مادی نمودِ عینی پیدا کرده است مثلاً یک ابداع، ابتدا در ذهن سازنده شکل میگیرد ( جوهر ) و سپس ساخته میشود ( عَرَض ) ه ...