سجاد غنمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a dish: عجب تیکه ای! ( چه آدم جذابی )

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of no effect: بدون نتیجه

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in answer to: در پاسخِ، در پاسخ به

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're completely mistaken: کاملا در اشتباهی

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insights from: دیدگاه هایی برگرفته از

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back up: نیروی کمکی [اصطلاح پلیسی]

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonlinear narrative: روایت غیرخطی در سینما و ادبیات

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

due attention: توجه مقتضی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subscene: سایت جهانی و معروف برای زیرنویس فیل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a 5 dollar note: اسکناسی پنج دلاری اسکناسی به ارزش پ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commonly mentioned: متداول، عموما ذکر شده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

famine ridden: قحطی زده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leather cleaning: پاک کننده ی چرم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i really have no idea: واقعا نظری ندارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jack bets: روی همه شرط بستن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a nickel: یه سکه دیگه میذارم[اصطلاحات قمار، و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i raise you a dime: ده سنت میذارم وسط[اصطلاح بازی ورق]

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stuck it out: دوام آوردن، با چیز سخت کنار آمدن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting skittish: ترسو شدن، ترسیدن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good supply: عرضه ی خوب، کالای خوب

٣ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greased lightening: خیلی سریع

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw your time: شغل خودتو ول کن، از اینکار بکش بیرو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breathe for: - زندگی کردن برای کسی یا چیزی - فد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wagon tongue: [اصطلاح قدیمی]: زنی که نمیتونه ساکت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quit beating your gums: خیلی بیهوده حرف میزنی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one helping: یه پرس غذا یه بشقاب غذا

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nothing else but: حرفی نیست

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's butt: بیاید باهم کنار بیایم

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horse doctor: ۱ - دامپزشک ۲ - پزشکی که تخصصش کافی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abhor: Abhor درجه تنفرش از hate بالاتره Ab ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing irregular: حادثه غیرعادی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

invariable habit: عادت همیشگی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot pipes: لوله های آب گرم

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dog eye: حالت چهره ای که نشان دهنده معصومیت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretty quick: خیلی زود

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Look در اینجا معنی بنظر رسیدن میده ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اگه در معنی چوب(مواد سازنده ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سال ۱ میلادی: - کنفوسیوس اولین عنوان سلطنتی خود ( ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سریال شلاق: سریال شلاق یا روهاید که در ۸ فصل ۲۱ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent spirit: بلند همت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scatter seeds: بذر افشاندن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give respite: مهلت دادن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretend to be asleep: خود را به خواب زدن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happen to pass: گذر به جایی افتادن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my regret: با کمال تاسف

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a wry face: ترشرویی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrong action: عمل خلاف

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right point: به عنوان موافقت به تفکر یا نظر دیگر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back east: در / به سمت شرق

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let the matter drop: از موضوعی صرف نظر کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non smoking carriage: کوپه غیرمجاز برای سیگار کشیدن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wonder why: نمیدونم چرا 💣 همیشه هروقت بعد از ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drag riders: گاوچرون های سوارکاری که در پشت گله ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nominal charge: مبلغ جزئی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excessive duties: عوارض سنگین

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dart at: حمله کردن به/بر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slopping off: برای اجتناب از کاری، بدون جلب توجه ...

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاراق و تورق: صدایی که از بهم خوردن دو چیز ایجاد ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پق: اسم صوت برای خنده ناگهانی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب دریا از دهن سگ نجس نمیشود: آدم بزرگواری را مورد تهمت قرار دادن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دس کج: رجوع به دست کج شود

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جیمز مک کین کتل: او در سال ۱۸۹۰ برای اولین بار کلمه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امبا: فردی از اهالی گرگان و رئیس نگهبانان ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب را گاو می کشد ناله را چرخ میکند: کار را یکی انجام می دهد دیگری بی جه ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب دستت بذار زمین: عجله کن

٣ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۵: این پلاک متعلق به استان سیستان و بل ...

٣ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ده کرم: /۱۰ کرم/ همان قربونتم ( در دیالوگ ...

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زیرو رو کشیدن: به کسی کلک زدن یا کسی رو پیچوندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حضرت یونس: او از نسل بنیامین فرزند یعقوب نبی ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب از لوچه کسی افتادن: شیفته و فریفته شدن، به نهایت طمع اف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب دریا از دهن سگ نجس نمیشود: آدم بزرگواری را مورد تهمت قرار دادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب شدن و به زیر زمین رفتن: گم شدن، ناپدید شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب و تاب: تکلف و پیرایه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادم تو افتابه پپسی بخوره خیط نشه: آدم کچل بشه ولی کنفت نشه ( اصطلاحا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب زردی: غروب آفتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

البالو: برای ضایع کردن کسی به کار برده میشو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طوطی: در گفتگوهای عامیانه به کسی میگویند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه در بساط نداشتن: بیچاره و بی نوا بودن مترادف با ( آه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اه در بساط نداشتن: بیچاره و بی نوا بودن مترادف با ( آه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماس ماسک: بزرگترها برای اینکه به کوچکترها بگو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسلحه قلاب دار: همان اسلحه ای که بتمن برای اینکه با ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصغر ارنولد اینا: کسیکه زیبایی اندام کار میکند و بی ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصلی کاری: قسمت عمده کار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امان راه را بریدن: بخش عمده راه را طی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوهوم: اسم صوت به معنای آها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اوهوم: اسم صوت به معنای آها

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهم و اهوم: سر و صدایی که شخص برای اعلان حضور خ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایلخی بان: محافظ رمه اسب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشروب خانه: می سرا، می خانه، بار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بای بسم الله: اول هر چیزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیق بیق بودن: خنگ بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی گدار به اب زدن: ناسنجیده به کاری اقدام کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی گدار به اب زدن: ناسنجیده به کاری اقدام کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیخ خر: بیخ گلو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی هیچ چون و چرا: بدون هیچ عذر و بهانه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاشنه کفش را ور کشیدن: آماده انجام دادن کاری شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاشنه کفش را ور کشیدن: آماده انجام دادن کاری شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاورچین پاورچین راه رفتن: آرام و بی سر و صدا راه رفتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پای کسی را نگرفتن: تمایل یا جرئت کاری را نداشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پته کسی را روی اب ریختن: راز کسی را فاش کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پخ پخت: پهن و صاف

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاس بودن: جایی را پاتوق خود کردن، درجایی مدت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پلاس بودن: جایی را پاتوق خود کردن، درجایی مدت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لختی بعد: لحظه ای بعد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیشگاه: فضای جلوی عمارت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاراق و تورق: صدایی که از بهم خوردن دو چیز ایجاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاریکی مطلق: هیچ چیز قابل روئیت نیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخمه: حالت معده که موجب سکسکه و آروق میشو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنگ و تا: آبرومندی و حفظ ظاهر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توغولی: گرد و چاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جایگاه شهود: جایگاه شهادت دادن در دادگاه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستی تویه کاری داشتن: دخالت کردن در کاری، بلد بودن کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۷۲: پلاک های ماشین۷۲: استان مازندران: ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیریپ فیلم هندی: وقتی دو فرد زیادی احساسی میشوند این ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثار ژول ورن: برای اینکه بدانید ژول ورن کیست به ژ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۶۲: پلاک ایران ۶۲:مازندران و نوع پلاک ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۲: پلاک ایران ۸۲:استان مازندران ب:سواد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۹۲: پلاک ایران ۹۲:متعلق به استان مازندر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۱۲: پلاک ایران ۱۲ متعلق به مشهد و بینال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خخ خخ: همان معنای خنده دار بودن و مضحک بود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خخ خخ: همان معنای خنده دار بودن و مضحک بود ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۳۲: پلاک ایران ۳۲ متعلق به استان های خر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۴۲: پلاک ایران ۴۲ متعلق به استان خراسان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۳۶: پلاک ایران ۳۶ متعلق به استان خراسان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۷۴: پلاک ایران ۷۴ متعلق به استان خراسان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۲۶: پلاک ایران ۲۶ متعلق به استان خراسان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۵۲: این پلاک به استان خراسان جنوبی تعلق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۱۳: این نوع پلاک شخصی بوده و تمامی حروف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۲۳: این پلاک متعلق به شهرستانهای استان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۴۳: این پلاک متعلق به شهرستانهای استان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۵۳: این پلاک متعلق به شهرستانهای استان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۶۷: این پلاک متعلق به شهرستانهای استان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۱۶: این پلاک متعلق استان قم است. تمامی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۴۹: این پلاک متعلق به استان کهگیلویه و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۹۸: این پلاک متعلق به استان ایلام است . ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۷۹: این پلاک متعلق به استان قزوین است. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۹: این پلاک متعلق به شهرستانهای استان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۷: این نوع پلاک شخصی بوده و تمامی حروف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۹۷: این پلاک متعلق به استان زنجان است. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۶: این پلاک متعلق به استان سمنان و به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۹۶: این پلاک متعلق به استان سمنان است. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۹۱: این پلاک متعلق به استان اردبیل است. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۷۱: این پلاک متعلق به استان چهارمحال و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۱: این پلاک متعلق به استان چهارمحال و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۷۶: این پلاک متعلق به استان اردبیل است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۴: این پلاک متعلق به استان هرمزگان است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۹۴: این پلاک متعلق به استان هرمزگان است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ایران ۸۵: این پلاک متعلق به استان سیستان و بل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب به اب شدن: مُردن، درگذشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب به اسمان انداختن: خشمگین شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب به اسیاب کسی ریختن: به او کمک کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب به ریسمان انداختن: به کار غیرممکن دست زدن و کار بیهوده ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب چیزی را کشیدن: حداکثر استفاده را از آن کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب داشتی تخم داشتی تو بودی که نکاشتی: افسوس و دریغ به حال کسی که فرصتی بس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب را گاو می کشد ناله را چرخ میکند: کار را یکی انجام می دهد دیگری بی جه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب راه خودش را باز میکند: مرد باهوش، محبت و حرمت خود را در قل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابکش به کفگیر میگوید چقدر سوراخ داری: مورد کسی گویند که خود معایب بسیار د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابکش به کفگیر میگوید چقدر سوراخ داری: مورد کسی گویند که خود معایب بسیار د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابستن کردن کسی: کسی را با پول مطیع خود کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابم است گاوم است و نوبت اسیابم است: به مناسبت چندین کار در یک موقع داشت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابم است گاوم است و نوبت اسیابم است: به مناسبت چندین کار در یک موقع داشت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب و تاب دادن: به موضوعی بیش از حد گیر دادن، اغراق

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب و گاوشان یکی است: در همه کار باهم شریکند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب دستت بذار زمین: عجله کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابی که میرود به رودخانه چه خویش خورد چه بیگانه: اگر چیزی می خواهد به هدر برود هرچه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش از اتش گل میکند: اتحاد موجب اقتدار میشود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش از قبر کسی برخاستن: آزردن دیگران بعد مرگ

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسفند روی اتیش: ناراحت و پریشان حال حرکت ناشایست او ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسفند روی اتیش: ناراحت و پریشان حال حرکت ناشایست او ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دس کج: رجوع به دست کج شود

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جیمز مک کین کتل: او در سال ۱۸۹۰ برای اولین بار کلمه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم سرسختیه: یعنی اینکه در همه موارد سخت است باه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

درام: از نظر دیوید ممت، از بزرگترین درام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دلم خاک خورده: یعنی خیلی وقته با کسی دردودل نکرده، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لاگ لاین: یه اصطلاح در فیلمنامه نویسی: جمله م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لاگ لاین: یه اصطلاح در فیلمنامه نویسی: جمله م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رامبد: از سرداران کوروش کبیر در نبرد پتریا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نرجس خانعلی زاده: پرستار بیمارستان میلاد لاهیجان او ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نرجس خانعلی زاده: پرستار بیمارستان میلاد لاهیجان او ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مازیار: یکی از فرماندهان کوروش که اهل ماد ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به نظر می رسد: برابر پارسی: به چشم می آید. در نگر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهدی علیپور: مهدی علیپور ( زاده ۳خرداد۱۳۶۱ در شه ...

٤ ماه پیش

مدال‌های سجاد غنمی