پیشنهادهای صالــــــح افتخـــــــــــــاری (٦٧)
Continue doing sth
Continue drivingادامه دادن رانندگی . For example:I drove on for a long time.
Syn=go on to
بدرقه کــــــــردن
ترک یک مکان بخصوص برای انجام چیزی
گمشو! ( همراه با عصبانیت ) بزن به چاک!
عبور کردن بحث کردن چک کردن ( مرور کردن )
زنده ماندن به سختی
نگاه اجمالی مرور سریع بدون خواندن
مرتـب کـــــــــردن
خوردن با ولع
نوشیدن با ولع
قراردادن در سر جای خو I put some fruit back in refrigerator
Return sb to a place, usually by car
تماس گرفتن مجدد با کسی
( پول ) پس دادن
1_بازگشتن ۲ - برگرداندن قرض ۳ - برگشتن به یک وضیعت، موقعیت، و. . . آسان تر.
1_پوشیدن لباس 2_روشن کردن ( لامپ/چراغ/و. . . ) 3_چاق تر شدن
. Be found by chance
انجام دادن آخرین بخش چیزی Finish sth off
برگشتن به رابطه، مکان ( منظور شهر ، روستا، کشور، قهوه خونه و. . . ) ، کار و فعالیت و. . .
ادامه دادن به انجام کاری حتی آن مشکل باشد تا پای نفس ادامه دادن
بهتر کردن مهارت یا دانش
پیشرفت کردن در یک سرعت هم اندازه نسبت به دیگران
یادگرفتن چیزی بدون تلاش زبیاد
نوک زبونتون
نوک زبونمه ( اصطلاح روانشناسی که در آن شخص آن کلمه یا چیز دیگر را فکر میکند جایی دیده و نیتواند در آن لحظه بیاد آورد؛ فلذابا دیدن اولین کلمه از آن قا ...
مدیریت و انجام دادن چیزی
گسترش یک عادت خاص
نشناختن یا درک نکردن و نفهمیدن راجع به موضوع خاص
خاطره بازی کردن به گذشته خیره شدن
توانا بودن بخوبی در نقاشی و ترسیم
ناتوان بودن
توانا برای استفاده از دستهایش بخوبی
مثل احمق رفتار میکنه با من
با پیشنهادت موافقم
oh, for goodness sake, Pari has written a letter! عجب! پری نامه نوشته است!
Round the corner همین نزدیکیا
فکر و عقیده خیلی خوب داشتن نسبت به. .
زیر خنده زدن
صحب کردن به مدت طولانی
طبیعی باش
جنب
راحت باشید؛خونه خودتونه گفتن یا انجام دادن کاری یا چیزی که باعث میشود دیگران راحت تر باشند
رفتن به مکانهایی که شما میتوانید مردم را ببینید؛مثلا:مکانهای عمومی، و. . .
قیافه گرفتن، پز دادن ، و. . .
Compromise people and inverse
مدیریت و بهره وری در خریدن اشیا با پول
چیز خسته کننده را متوقف کردن
میسر را تغییردادنو با راه دیگر روبرو شدن