پیشنهاد‌های صالــــــح افتخـــــــــــــاری (٦٧)

بازدید
٢٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Continue doing sth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Continue drivingادامه دادن رانندگی . For example:I drove on for a long time.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Syn=go on to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بدرقه کــــــــردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ترک یک مکان بخصوص برای انجام چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گمشو! ( همراه با عصبانیت ) بزن به چاک!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عبور کردن بحث کردن چک کردن ( مرور کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

زنده ماندن به سختی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

نگاه اجمالی مرور سریع بدون خواندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

مرتـب کـــــــــردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خوردن با ولع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوشیدن با ولع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

قراردادن در سر جای خو I put some fruit back in refrigerator

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Return sb to a place, usually by car

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تماس گرفتن مجدد با کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( پول ) پس دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1_بازگشتن ۲ - برگرداندن قرض ۳ - برگشتن به یک وضیعت، موقعیت، و. . . آسان تر.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1_پوشیدن لباس 2_روشن کردن ( لامپ/چراغ/و. . . ) 3_چاق تر شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

. Be found by chance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

انجام دادن آخرین بخش چیزی Finish sth off

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برگشتن به رابطه، مکان ( منظور شهر ، روستا، کشور، قهوه خونه و. . . ) ، کار و فعالیت و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ادامه دادن به انجام کاری حتی آن مشکل باشد تا پای نفس ادامه دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بهتر کردن مهارت یا دانش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پیشرفت کردن در یک سرعت هم اندازه نسبت به دیگران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

یادگرفتن چیزی بدون تلاش زبیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نوک زبونتون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نوک زبونمه ( اصطلاح روانشناسی که در آن شخص آن کلمه یا چیز دیگر را فکر میکند جایی دیده و نیتواند در آن لحظه بیاد آورد؛ فلذابا دیدن اولین کلمه از آن قا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مدیریت و انجام دادن چیزی

پیشنهاد
١١

گسترش یک عادت خاص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

نشناختن یا درک نکردن و نفهمیدن راجع به موضوع خاص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خاطره بازی کردن به گذشته خیره شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

توانا بودن بخوبی در نقاشی و ترسیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناتوان بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١١

توانا برای استفاده از دستهایش بخوبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثل احمق رفتار میکنه با من

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

با پیشنهادت موافقم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

oh, for goodness sake, Pari has written a letter! عجب! پری نامه نوشته است!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Round the corner همین نزدیکیا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فکر و عقیده خیلی خوب داشتن نسبت به. .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

زیر خنده زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

صحب کردن به مدت طولانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

طبیعی باش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جنب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

راحت باشید؛خونه خودتونه گفتن یا انجام دادن کاری یا چیزی که باعث میشود دیگران راحت تر باشند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رفتن به مکانهایی که شما میتوانید مردم را ببینید؛مثلا:مکانهای عمومی، و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

قیافه گرفتن، پز دادن ، و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Compromise people and inverse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیریت و بهره وری در خریدن اشیا با پول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیز خسته کننده را متوقف کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

میسر را تغییردادنو با راه دیگر روبرو شدن

١