دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٤,٣٧٢
رتبه در دیکشنری
٨١٧
لایک
٤٦٤
دیسلایک
١٣٤
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٢
عفونی شدن - عفونت کردن ( جراحت، زخم ) چرکین شدن
٣ سال پیش
-٧
( حقوق ) تجاوز به عنف
٣ سال پیش
١
دربعضی جملات بمعنی "لجن زار" یا "لجن وار" نیزمیباشد - مکانی باتلاق مانند
٣ سال پیش
١
متضاد درهم پیچیدگی ست ( مثل بازکردن گوریدگی نخ کلاف )
٤ سال پیش
١٢
متلک - تیکه - سخنی بانیش وطعنه
جدیدترین ترجمهها
٣ سال پیش
State police charged Mujerm with aggravated assault and driving while under the influence of alcohol.
١
پلیس ایالتی "ماژرم"را بجرم تجاوز به عنف و رانندگی هنگام مستی متهم نمود/.
٣ سال پیش
The charges are attempted aggravated assault and grievous bodily harm, and the verdict is expected on Saturday.
١
اتهامات مطروحه، بدین قرارست:قصدومبادرت درتجاوز به عنف، ایراد صدمات شدید بدنی. حکم آن هم یحتمل تا روز شنبه صادر واعلام میگردد/.
٣ سال پیش
The pattern held true for rapes, robberies and aggravated assault.
١
الگوی موردنظر، بیشتر در موارد تجاوز، سرقت وتجاوز به عنف صدق میکند.
٥ سال پیش
During the course of dissections of cadaver club feet he recognized the role of muscles and tendons rather than bones in this deformity.
٠
درجریان دوره کالبدشکافی وتشریح پاهای اجساد، اودریافت که ماهیچه ها وتاندونها بیشتر ازاستخوان دربیماری دفورمیتی ( تغییرحالت استخوان ) نقش دارند
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.