نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fly the coop: جیم شدن، به چاک زدن، غیب شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay someone's ship bare: دست کسی را رو کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel hesitant: احساس تردید کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have got someone's back: هوای کسی را داشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
daunting experience: تجربه دلهره آور
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
contrary: the merger is not contrary to the p ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
partake in: شرکت کردن در ( مهمانی و . . . )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand by someone: هوای کسی را داشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's just a phase: اینم میگذره گذراست همیشگی نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep posted: to make sure that someone always kn ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one or so: یکی دو تا
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's unlike you to: از تو بعیده که
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring up a subject: موضوعی را مطرح کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel like a drink: دلم یه نوشیدنی میخواد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm getting the hang of it: قلقش داره دستم میاد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's about a five minute walk: پیاده ۵ دقیقه راهه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ صحیح

-
بپرس
-
به خاطر حرف اضافه for، گزینه blame ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crave: آرزو به دل بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soul mate: someone, usually your romantic or s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pit against: definition : to cause one person, g ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
devastated: She adored her elder brother, and s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tush: دندان نیش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tush: دندان نیش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cynical: گنده دماغ، بد دماغ
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wiseacre: she's a loudmouthed wiseacre who th ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moo: the cows mooed from the barn گاو ها ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
moo: the cows mooed from the barn گاو ها ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
espionage: the practice of spying or of using ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self evident: The answer seems almost self - evid ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
despicable: deserving hatred and contempt.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
say grace: To recite a prayer of invocation or ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
say grace: To recite a prayer of invocation or ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
salute: قدر دان بودن، تحسن کردن، احترام گذا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gamesmanship: They blur the line between gamesman ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gamesmanship: They blur the line between gamesman ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
contrary: the merger is not contrary to the p ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
incarceration: the state of being confined in pris ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
incarceration: the state of being confined in pris ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pursuant to: Owners claimed demurrage pursuant t ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
indulge: رو دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disorienting: Light pollution can even have a dis ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hold accountable: to consider someone responsible for ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
target: سوژه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lash out: پرخاشگری کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spazzy: out of one's mind. See also spaz خل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spazzy: out of one's mind. See also spaz خل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a tad: کمی، یک کم Those French fries were ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a tad: کمی، یک کم Those French fries were ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
notch: he tightened his belt an extra notc ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rat out: to divulge the bad thing someone ha ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
period: زنگ ( در مدرسه، مثلا زنگ چهارم تاری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dismayed: feeling unhappy and disappointed ex ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh in: وزن کشی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over your head: to be involved in a difficult situa ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over someone's head: to be involved in a difficult situa ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a gander: definition : to have a quick look m ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a gander: definition : to have a quick look m ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pass the baton: to pass job and responsibility on t ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rotten apple: someone who creates problems or cau ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frame: frame someone to make a person see ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fly the coop: جیم شدن، به چاک زدن، غیب شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self loathing: very strong feelings of dislike for ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bail: to stop doing something or leave a ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a wriggle on: ( informal ) hurry up.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get a wriggle on: ( informal ) hurry up.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let go of: to stop holding something or someon ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mob: The mob is also an organization of ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no harm no foul: used for saying that no damage has ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
school supplies: وسایل مدرسه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull up the blanket: پتو را روی خود کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pay in installments: قسطی پرداخت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have other commitments: کار داشتن، درگیر بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang the clothes to dry: پهن کردن لباس ( برای خشک شدن )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one condition: به یه شرط
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
roll up the window: یالا دادن شیشه خودرو
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you on drugs: چیزی زدی؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put yourself in my shoes: خودتو بذار جای من
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's in your interest to: به نفعته که. . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it looks good on you: بهت میاد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
break a habit: ترک یک عادت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach an impasse: به بن بست رسیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would rather die than: ترجیح میدم بمیرم تا این که . . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail tech: ناخن کار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mind if i tag along: میشه همراهت بیام؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brew tea: چای دم کردم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spot something a mile off: چیزی را از دور تشخیص دادن چیزی را ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's below freezing: دمای هوا زیر صفره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fat chance of that: صد سال سیاه عمرا
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come from a broken home: بچه طلاق بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before it's late: تا دیر نشده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my patience is wearing thin: صبرم داره تموم میشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for eternity: تا ابد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a craving for: هوس کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as is the mother so is the daughter: مادر رو ببین دختر رو بگیر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insinuation: من از این نیش و کنایه که فقط به پول ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chunk: سهم عمده ای از منافع به خیریه اختصا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spruce: آنها یک شرکت تبلیغاتی را به کار گما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crave: برای مدت زیادی خانه نرفته بود و آرز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
righteousness: خیرخواهی، درستکاری معنوی و نزاکت سه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
captive: اسرا به زنجیر کشیده شده بودند
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
block out: مرا به دنیاهای دیگر برد تا کمک کند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flier: مجبوری برای هر چیزی تراکت چاپ کنی؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raunchy: صحنه ی نمایش آنها برای تلویزیون زیا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
uvula: اگر این زبان است، پس آن یکی باید زب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
back out: همه چیز ترتیب داده شده، برای کنار ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groomsman: دوستم آلن از من دعوت کرد تا نقش ساق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groomsman: برای هر ساقدوش عروس نیاز به یک ساقد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blessed: برایتان کریسمسی مبارک و سال جدیدی پ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overreact: و او تمایل داشت هر مشکلی را بزرگ جل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
headhunter: متاسفانه، متصدی کاریابی فراموش کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
acknowledge: استاد در نهایت مجبور شد بپذیرد که س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prude: آلوین سختگیر و حتی کمی بچه مثیت بود
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smarmy: رفتار پیشخدمت ها همیشه چاپلویانه اس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cubicle: مدیران حساب در اتاقک ها کار می کنند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
obituary: من نمی دانستم که یکی از همسایگان ما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pass out: همزمان می خواستم بال بیاورم، از حال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
loner: او یک تناقض بود، گوشه گیری که دوست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snap: وقتی که در مسیر قدم می زدیم، شاخه ه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
silverware: قاشق و چنگال را روی یک دستمال سفره ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tollbooth: یک باجه ی عوارضی تو مسیرمان است، پو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
umbilical cord: قابله بند ناف نوزاد را برید و گره ز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discreetly: من تلفن را برداشتم و او ملاحظه کارا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
omen: او حضور شما را به نشانه ای از اقبال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clearance: به خلبان اجازه ی فرود داده شد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
siren: آژیر پر سر وصدای آمبولانس اهالی خان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
combatant: نبرد سهمگین بود و بسیاری از رزمنده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
incur: تمام هزینه هایی که شما متحمل می شوی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stay put: پلیس به او دستور داد که بایستد و دس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
second: از نامزدی او برای ریاست حمایت کرد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
low key: سعی میکنیم صدایش را در نیاوریم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش