تاریخ
٧ ماه پیش
متن
We were engrossed in watching the football game; meanwhile, the roast was burning in the oven.
دیدگاه
٠

ما غرق تماشای بازی فوتبال بودیم در همین حین، کباب ما در فر در حال سوختن بود

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Hence the great caution shown by medical staff, and the precautions taken during burial.
دیدگاه
٠

به همین دلیل/از این رو/ از این جهت احتیاط زیادی توسط کادر پزشکی شد و اقدامات پیش احتیاطی در تدفین شد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He felt calm and content when he was with her; conversely, his presence made her nervous and agitated.
دیدگاه
٠

آن مرد احساس آرامش و رضایت کرد وقتی که با آن زن بود، اما در نقطه مقابل، حضور آن مرد آن زن را عصبی و آشفته ساخت.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She was afraid of having the surgery; conversely, she knew it was her only hope.
دیدگاه
٠

او از عمل جراحی میترسید، در نقطه مقابل، او میدانست که این تنها امیدش است.