ترجمههای Mojtaba (٤)
٢٥
٧ ماه پیش
We were engrossed in watching the football game; meanwhile, the roast was burning in the oven.
٠
ما غرق تماشای بازی فوتبال بودیم در همین حین، کباب ما در فر در حال سوختن بود
٧ ماه پیش
Hence the great caution shown by medical staff, and the precautions taken during burial.
٠
به همین دلیل/از این رو/ از این جهت احتیاط زیادی توسط کادر پزشکی شد و اقدامات پیش احتیاطی در تدفین شد
٧ ماه پیش
He felt calm and content when he was with her; conversely, his presence made her nervous and agitated.
٠
آن مرد احساس آرامش و رضایت کرد وقتی که با آن زن بود، اما در نقطه مقابل، حضور آن مرد آن زن را عصبی و آشفته ساخت.
٧ ماه پیش
She was afraid of having the surgery; conversely, she knew it was her only hope.
٠
او از عمل جراحی میترسید، در نقطه مقابل، او میدانست که این تنها امیدش است.