پیشنهادهای حدیث قربانپور (٢٥)
جا خالی دادن و فرار کردن
Emotional center of the brain
having or showing the desire to inflict severe pain and suffering on others وحشیانه و بیرحمانه و ظالمانه رفتار کردن As in brutal=مثل حیوان وحشی
To start thinking clearly and effectively
چرت و پرت گفتن، حرف تو خالی زدن ( مثلا فروشنده ها برای ایجاد حس اعتماد در مشتری و فروش کالای بنجل و بی کیفیت give baloney انجام میدن )
عرق Apple jack=عرق سیب
Polar cap صخره قطبی
غالب
Keep sb down=جلوی پیشرفت کسی را گرفتن
ثابت کردن اشتباه بودن چیزی
محدود و گیرافتاده
عجیب و غریب بودن
تیر خلاص زدن
ترشیدن، ترش شدن
It's going down=داره اتفاق میفته Finally it's going down tonight =بالاخره امشب داره اتفاق میفته
املای درست selfish است به معنی خودپسند و مغرور
Summarize املای درست خلاصه کردن است
حرف زدن بیهوده/حرفی را پشت گوش انداختن I think that I put a flea in his ear when I told him about the computer problems
من اماده ام. Baby whatever it takes me, I'm down for the ride=هر اتفاقی هم که بیفته من براش امادم
سبک سنگین یا بالا پایین کردن ( قبل از انجام کاری )
عوامل_دست اندرکاران
تسلیت گفتن
Linking of sth and sth ارتباط بین دو چیز
Extent=حد و اندازه Extant=زنده و موجود
سر و ته، همه جوانب چیزی