نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be supposed to do sth: مسئول انجام کاری بودن وآن راانجام د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be meant to do sth: مسئول انجام کاری بودن وآن کارراحتما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in charge of sb: مسئول کسی بودن/کنترل ویافرماندهی رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in charge of sb: مسئول کسی بودن/کنترل ویافرماندهی رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a stone’s throw: درفاصله ی خیلی نزدیک ( درفاصله ای ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get through to sb: ارتباط برقرارکردن باکسی ازطریق تلفن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get through to sb: ارتباط برقرارکردن باکسی ازطریق تلفن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laugh sth off: شوخی کردن ( برای آنکه جوّصمیمی شودو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fed up with: خسته شدن از. . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
marched off: باعصبانیت راه رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
live on: امرارمعاش کردن، مخارج زندگی راتامین ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
good grief: عجیبه، چه عجیب! ( هنگامی استفاده می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the main: غالباً، عموما
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
find my feet: خودراباشرایط هماهنگ کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a fact of life: زندگیه دیگه بایداونوباسختیاش پذیرفت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
noway: معلومه که نه!/قطعانه!
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get lost: بزن به چاک!/گمشو!
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make fun of sb: کسی راموردتمسخرقراردادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have sth in common: علاقه مندی های مشترک داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
if you ask me: اگه ازمن بپرسی/اگه ازمن باشه. . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catch one's eye: توجه کسی راجلب کردن یابه زبان عامیا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch one's eye: توجه کسی راجلب کردن یابه زبان عامیا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go public: افشاکردن راز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go public: افشاکردن راز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wonder: باخودفکرکردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep out of his way: ازفردی دوری کردن He's very angry, s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fall off the back of a lorry: همینجوری ازآسمون افتادن، کش رفتن ، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fall off the back of a lorry: همینجوری ازآسمون افتادن، کش رفتن ، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch your death of cold: سرماخوردن ( هنگامی استفاده میشودکه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch your death of cold: سرماخوردن ( هنگامی استفاده میشودکه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make sth up: بهانه آوردن، بهانه تراشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
try sth on: لباس پُرُو کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wrote down: نوشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look into sth: تحقیق کردن، پیگیری کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cut back on: کم کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
went on about: وراجی کردن، خیلی حرف زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
learn something by heart: یادگرفتن ازطریق شنیدن یاخواندن وتکر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brush up on sth: تقویت کردن مهارت یادانشی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get down to: به طورجدی شروع به انجام کاری کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go blank: خالی شدن ذهن، فراموش کردن، به طورعا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go blank: خالی شدن ذهن، فراموش کردن، به طورعا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by comparison: درمقایسه با. . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get on: پیشرفت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep sb in the dark: درموردموضوع مهمی به کسی چیزی نگفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep sb in the dark: درموردموضوع مهمی به کسی چیزی نگفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep in touch with sb: ارتباط خودراباکسی ادامه دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep in touch with sb: ارتباط خودراباکسی ادامه دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose touch with sb: دیگربافردی ارتباط نداشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose touch with sb: دیگربافردی ارتباط نداشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش