شاهین حسینی راد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simplicity: ساده سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simplicity: ساده سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allow: مقدور ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allow: مقدور ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

address: مطرح کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

address: مطرح کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more specifically: باالخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more specifically: باالخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

issues: دغدغه ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilling: اجرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

address: اشاره کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

likewise: به همین منوال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enable: وادار کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enable: وادار کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resonate: عجین شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decontamination: پاک سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

GAS: سوخت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GAS: سوخت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meet: براورده کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more especially: باالخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

availability: موجودیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

availability: موجودیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redistribution: باز توزیع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redistribution: باز توزیع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in terms of: از منظر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

respect: ضمن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prevalently: متداول

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imposed: اجباری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imposed: اجباری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

therefore: به همین منظور - - به همین دلیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

therefore: به همین منظور - - به همین دلیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diluted: پیش پا افتاده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diluted: پیش پا افتاده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as such: بر این اساس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as such: بر این اساس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

merit: مزیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

merit: مزیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self rating: مقام خود

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

culpable: مسبب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culpable: مسبب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

violate: تخطی از قانون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

violate: تخطی از قانون

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

significant: بسزایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

significant: بسزایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holder: دارنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holder: دارنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerned: دست اندر کار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consciously: عمدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all in all: در هر حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all in all: در هر حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

involved: دخیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

involved: دخیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

add on: افزونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add on: افزونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deal: مقابله کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cross cutting: چند جانبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross cutting: چند جانبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

axis: خط مشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axis: خط مشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adapted: منطبق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adapted: منطبق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deal: دست و پنجه نرم کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

project: سوق دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outcome: خروجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outcome: خروجی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprised: متشکل از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

comprised: متشکل از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outcome: برایند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

questionable: بحث برانگیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

questionable: بحث برانگیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure: نا فرجامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

failure: نا فرجامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consequently: در پی ان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consequently: در پی ان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inhibit: مختل کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhibit: مختل کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

objective: هدفمند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

objective: هدفمند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underutilize: دست کم گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

basis: بستر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basis: بستر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

margin: ناخواسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

collectively: افزایشی - فزاینده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: به کار گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profit: سوداور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profit: سوداور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decision: مصمم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

effectively: کارگشا - کارآمد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purchase environment: بازار خرید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appropriate: متناسب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appropriate: متناسب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real time: به موقع

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

competitive environment: بازار رقابتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

methodology: روش کار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

methodology: روش کار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preferable: ترجیحی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalize: همپایه سازی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

normalize: همپایه سازی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capability: توانمندی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capability: توانمندی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manuscript: حیطه - زمینه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constraint: معیار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

negotiation: مجادله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negotiation: مجادله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mixing process: فرایند اختلاط

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agitation: پراکندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preferentially: ترجیحاً

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preferentially: ترجیحاً

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adoptive: تطبیقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insight: پیش زمینه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insight: پیش زمینه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

insight: دید کلی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unconfine: محصور نشده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boon: موهبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boon: موهبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disturbed: مخل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anchoring: مهار کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

volume fraction: نسبت حجمی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

encased: غلافدار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misalignment: ناشاقول

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

re circulating: گرداب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redistribute: بازتوزیع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redistribute: بازتوزیع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

measure: معیار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hurdles: مانع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hurdles: مانع

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balling: توده ای شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balling: توده ای شدن

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of kilter: درهم

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jurisdictional: قضایی کیفری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jurisdictional: قضایی کیفری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fragmentation: جداسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragmentation: جداسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bias: یکطرفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bias: یکطرفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frequency: پراکندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frequency: پراکندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emerge: سرچشمه گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emerge: سرچشمه گرفتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rational actor: عملگر منطقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

actor: عملگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incremental: افزایشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lie: نهفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lie: نهفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supporting: حامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supporting: حامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

structure: پیکربندی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

structure: پیکربندی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in order of: بر طبق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in order of: بر طبق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ultimately: در نهایت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

importantly: بالاخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

importantly: بالاخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

associate: همراه شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

associate: همراه شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

value: اعتبار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalization: همپایه سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

normalization: همپایه سازی

٤ ماه پیش

مدال‌های شاهین حسینی راد